دیوان شمس/گویند شاه عشق ندارد وفا دروغ
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (گویند شاه عشق ندارد وفا دروغ) از مولوی |
' |
گویند شاه عشق ندارد وفا دروغ | گویند صبح نبود شام تو را دروغ | |
گویند بهر عشق تو خود را چه میکشی | بعد از فنای جسم نباشد بقا دروغ | |
گویند اشک چشم تو در عشق بیهدهست | چون چشم بسته گشت نباشد لقا دروغ | |
گویند چون ز دور زمانه برون شدیم | زان سو روان نباشد این جان ما دروغ | |
گویند آن کسان که نرستند از خیال | جمله خیال بد قصص انبیا دروغ | |
گویند آن کسان که نرفتند راه راست | ره نیست بنده را به جناب خدا دروغ | |
گویند رازدان دل اسرار و راز غیب | بیواسطه نگوید مر بنده را دروغ | |
گویند بنده را نگشایند راز دل | وز لطف بنده را نبرد بر سماع دروغ | |
گویند آن کسی که بود در سرشت خاک | با اهل آسمان نشود آشنا دروغ | |
گویند جان پاک از این آشیان خاک | با پر عشق برنپرد بر هوا دروغ | |
گویند ذره ذره بد و نیک خلق را | آن آفتاب حق نرساند جزا دروغ | |
خاموش کن ز گفت وگر گویدت کسی | جز حرف و صوت نیست سخن را ادا دروغ |