دیوان شمس/توبه سفر گیرد با پای لنگ
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (توبه سفر گیرد با پای لنگ) از مولوی |
' |
توبه سفر گیرد با پای لنگ | صبر فروافتد در چاه تنگ | |
جز من و ساقی بنماند کسی | چون کند آن چنگ ترنگاترنگ | |
عقل چو این دید برون جست و رفت | با دل دیوانه که کردست جنگ | |
صدر خرابات کسی را بود | کو رهد از صدر و ز نام و ز ننگ | |
هر کی ز اندیشه دلارام ساخت | کشتی برساخت ز پشت نهنگ | |
و آنک در اندیشه یک جو زر است | او خر پالان بود و پالهنگ | |
یار منی زود فروجه ز خر | خر بفروش و برهان بیدرنگ | |
کون خری دنب خری گیر و رو | رو که کلیدی نبود در مدنگ | |
راز مگو پیش خران ای مسیح | باده ستان از کف ساقی شنگ |