۲۲ بهمن ۱۲۸۵ روز پیروزی مشروطه بر مشروعه
جبهه ملی | ضد انقلاب | سازمانهای تروریستی برای براندازی سلطنت در ایران |
۲۲ بهمن ۱۳۵۷ یکی از مهمترین روزها در تاریخ ایران است. ۲۲ بهمن ۱۲۸۵ روزی است که از سوی محمدعلی شاه، حکومت ایران به حکومت کانستیتوشنال[۱] شناخته شد و دولت برپایه کانستیتوشن تشکیل شد.[۲]
مبارزه برای حکومت سکولار در ایران
در تلگراف محمدعلی شاه به آذربایجان:"خدمت حضرات مستطابان آقایان ححجالاسلام آذربایجان ادامالله توفیقاتهم و انجمن محترم ملی بحمدالله والمنه که توفیقات الهی و همت ابنای وطن خصوصا اهالی باغیرت آذربایجان در تکمیل نواقص قانون اساسی استحکام مشروطیت لفظا و معنا دستخط جهان مطاع ملوگانه شرف سنوح بخشید جادارد مجلس بعموم ابنای وطن بگویند الیوم اکمت لکم دینکم عین دستخط همایونی ذیلا مخابره میشود."
« | جناب اشرف صدراعظم سابق هم دستخط فرموده بودیم که نیات مقدسه ما در توجه باجرا اصول قوانین اساسی که امضا آنرا خودمان از شاهنشاه مرحوم انارالله برهانه گرفتیم بیش از آن است که ملت بتواند تصور کنند و این بهدیهی است از همان روز که فرمان شاهنشاه مبرور انارالله برهانه شرف صدور یافت امر بتاسیس مجلس شورای ملی شد دولت ایران در عداد دول مشروطه صاحب کنستیتوسیون بشمار میآمد منتهی ملاحظه که دولت داشته این بوده است که قوانین لازم برای انتظام وزارتخانهها و دوایر حکومتی و مجالس بلدی مطابق شرع محمدی صلیالله علیه و آله نوشته آنوقت بموقع اجرا گذارده شود عین این دستخط ما را برای جنابان مستطابان حججالاسلام سلمهالله تعالی و مجلس شورای ملی ابلاغ نمایند (۲۷) ذیحجهالحرا ۱۳۲۴ [برابر با ۲۲ بهمن ۱۲۸۵ خورشیدی] | » |
شش روز شورش و مبارزه از سوی مجلس علیه محمدعلی شاه درگرفت تا این دستخط نوشته شد.
مظفرالدین شاه در ۱۶ دی ماه ۱۲۸۵ درگذشت و پسرش محمدعلی میرزا در ۲۶ دی ۱۲۸۵ تاجگذاری کرد و شاه ایران شد. ۱۳ بهمن ۱۲۸۵ نخستوزیر نصرالله خان مشیرالدوله نامهای به مجلس شورای ملی نوشت و در این نامه وزیران کابینه خود را شناساند. مشیرالدوله در نامه خود یادآور شد که این وزیران تنها در برابر محمدعلی شاه جوابگو خواهند بود. بر پایه قانون اساسی مشروطه، محمدعلی شاه میبایستی که در برابر مجلس شورای ملی، سوگند پادشاهی را بخواند تا از دیدگاه قانونی شاه ایران بشود. وزیران کابینه نیز میبایستی که از سوی مجلس شورای ملی مورد تصویب قرارگیرند تا جایگاه آنان قانونی شود. از آنجا که محمدعلی شاه این آیین را زیر پا گذاشت و انجام نداد، بازاریان تبریز در ۱۶ بهمن ۱۲۸۵ به اعتراض به دشمنیهای محمدعلی شاه با مشروطه بازار را بستند و تلگرافی در روز پنج شنبه ۱۷ بهمن ماه ۱۲۸۵ دربرگیرنده درخواستهای هفتگانه تبریزیان را به محمدعلی شاه فرستادند.
درخواستهای هفتگانه از تبریز
- شخص همایونی باید دستخطی برای اسکات عامه صادر نمایند که دولت ایران مشروطه تامه است.
- عدد وزرای مسول فعلا از هشت عدد متجاوز نیست و هرگاه بعدها تشکیل یک وزارتخانه لازم گردد بامضای مجلس تشکیل داده خواهد شد.
- از این و بعد از خارجه وزیر نباید معین و مقرر شود.
- در هر ولایات و ایالات باطلاع مجلس شورای ملی انجمن محلی برقرار باشد.
- وزرای افتخاری ابدا نباید باشند. یعنی اسم وزارت بجز هشت وزیر مسول در دایره دولت نباید برده شود.
- عزل مسیو نوز و پریم و توقیف لاورس رییس گمرکخانه تبریز فوری لازم است.
- عزل ساعدالملک.
در همین روز نخستین انجمن محلی در ایران برپا شد تا رشته کار در دست خود مردم باشد و حکمرانان نتوانند با دستور محمدعلی شاه کارشکنی کنند. فردا آدینه مردم در تلگرافخانه گردآمدند و آغاز به سرودخوانی کردند:
- آمالمز افکار مز اقبال وطندر
- سرحد یمزه قلعه بزیم خاک وطندر
- دعواگونی یکسر گورونن قانلو کنندر
- ایرانلو لاروخ جان و یرروخ نام آلاروخ بز
- دعواده سهادتله هامی کام آلاروخ بز
کابینه مشیرالدوله
در این روز آدینه نمایندگان تبریز فرستاده شده به تهران وارد شدند. این هفت تن در خانه مشیرالدوله با بودن صنیعالدوله، سعدالدوله، حاجی معین و مرتضوی و امینالضرب و حاجی محمد اسماعیل درباره درخواستهای هفتگانه تبریز گفتگو کردند. سعدالدوله از سوی تبریزیان سخن میگفت. مشیرالدوله گفت: "دولت میخواهد هزار وزیر داشته باشد شما با وزرایی که دولت به شما معرفی میکند طرف هستید، شما چکار دارید که دولت فلان قدر وزیر دارد؟"
سعدالدوله در پاسخ گفت: "در دولت مشروطه باید وزرا مسول باشند و غیر از وزرای معین هیچ وزیری خواه افتخاری یا رسمی باید نباشد. مگر ما دولت مشروطه نیستیم؟ مگر دولت بما مشروطه نداده؟"
مشیرالدوله گفت: "خیر ما دولت مشروطه نیستیم و دولت بشما مشروطه نداده. مجلسی که دارید جهت وضع قوانین است."
سعدالدوله رو بدیگران برگردانیده گفت:" آقایان شنیدند که چه میفرمایند. در این صورت ما غیر از تعیین تکلیف ملت تکلیفی نداریم. بعد از این بودن ما در این مجلس زیاد است برویم."
حاجی امینالضرب بپا برخاست و گفت: "دولت نمیتواند بگوید من بشما مشروطه ندادهام اگر ما مشروطه نیستیم چرا از ولایات مبعوث میفرستند؟ اما خودمان را رسما مشروطه می دانیم و حقوقی که داریم هیچ کس نمیتواند از ما پسگیرد مگر با خون ملت.."
سپس مستشارالدوله بپاخاست و سخنانی ایراد کرد و در پایان چنین گفت:"حال که دولت نکول میکند و میخواهد ملت را فریب دهد تکلیف ما غیر از اطلاع دادن بملت خودمان که در تلگرافخانه جمع و منتظ هستند نیست. مرخص فرمایید برویم و آنان را از انتظار برهانیم.
مشیرالدوله گفت: "خشم ننمایید که بنشینید و آنچه میخواهید بنویسید که فردا به شاه نشان دهم.
سعدالدوله گفت: گ ما آنچه که میداریم نتوانیم دوباره از دولت بخواهیم. خواست ما درست گردانیدن قانون است که کمیهای آن برداشته شود.
مشیرالدوله گفت: "کمیهای آن چیست؟
سعدالدوله گفت:"پاسخده بودن وزیران، و به اندازه بودن شماره آنان، و برداشته شده فزونیان، که یکی از آنها نوز و پریم است و بدیهای نوز را شمردن گرفت.
مشیرالدوله گفت:"اینها همه راست است ولی دولت ناگزیر است نوز را بدانسان که بود نگه دارد.
سعدالدوله پاسخ داد: ولی توده ناگزیر نیست که بدخواهان را بپذیرد.
نمایندگان مجلس درخواست حکومت سکولار میکنند
روز شنبه ۱۹ بهمن ۱۲۸۵ مجلس پیش از نیمروز برپاگردید. نمایندگان تبریز همآمدند. درخواستهای تبریز به حاجی مخبرالسلطنه داده شد که درخواستها را به نخستوزیر دهد تا وی و تا چهار ساعت دیگر از شاه پاسخش را بگیرد. پاسخی نرسید. محمد علی شاه چون به تلگرافخانه ایران بدبین بود، از تلگرافخانهای در قفقاز تلگرامی به علمای نجف فرستاد و از آنها رای زنی کرد که چه بکند؟
روز یکشنبه ۲۰ بهمن ۱۲۸۵ مجلس از بامداد برپاگردید. به هنگام نیمروز مخبرالسلطنه نوشتهای از مشیرالدوله آورد که او را برای گفتگو با مجلسیان نماینده کرده بود. سخن آغاز شد: نماینده دولت مشروطه را نمیپذیرفت و میگفت: "این کلمه غلط است". نمایندگان مجلس پاسخهای سختی به وی دادند. مخبرالسطنه دوباره به نزد مشیرالدوله رفت و شامگاه بازگشت و پیام را خواند که:"شاه میفرماید با همه محذورات عزل مسیو نوز وپریم آنها را معزول کردیم. لفظ مشروطه را هم مشروعه میکنیم. ما دولت اسلام هستیم و سلطنت مظروعه باشد."
مجلسیان برآشفتند و هیاهو سختی به راه انداختند که جز از "مشروطه" نام دیگری نخواهیم پذیرفت.
مشیرالدوله نخستوزیر حکومت را مشروعه اعلام میکند
روز دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۲۸۵ از بامداد مجلس برپا گردید. مخبرالسطنه آمد و این بار چنین گفت: "دیروز مامور بگفتن بودم امروز مامور به شنیدن هستم. ولی من باب خیرخواهی عرض میکنم که مشروطه بودن دولت ایران صلاح نیست. جهت اینکه در دولت مشروطه آزادی همه چیز هست در این صورت آزادی ادیان هم لابد باید بشود. آنهاییکه در میان ما عددشان کم نیست ما آنها را نمیشناسیم آنوقت دستاویز میکنند که ما را آزادی باید و در هیچ مواقع مانع نباید شد و شرر این بر اسلام است."
مخبرالسطنه از سوی علمای نجف مامور شده بود که این سخنان را بگوید ولی مردم برای به انجام رسیدن درخواستهای خود پافشاری نشان دادند. مردم بر بام خانههایشان رفتند و سرود زیر را خواندند:
- آهای آزادگان از دست استبداد
- خانمان شش هزاران ساله را بر باد داد
- یک نفر کز مادرش هنگام زاد آزاد زاد
- بهر چه خود را بدست جور استبداد داد
- هردم از هر گوشهای میآید این فریاد یاد
- آهای آزدگان از دست اتبداد داد
- خانمان شش هزاران ساله را برباد داد
۲۲ بهمن ۱۲۸۵ حکومت ایران مشروطه شناخته شد
عضدالملک سر ایل قاجار همراه با مخبرالسلطنه نزد محمدعلی شاه رفتند و گفتند که مردم مشروعه و حکومت اسلامی را نمیپذیرند، بلکه مردم خواستار "مشروطه" و دولت سکولار هستند. محمدعلی شاه که دیگر راهی نمی دید در دستخط خود نوشت که دولت ایران مشروطه تام است.
۲۹ بهمن ۱۲۸۵ روضهخوانان دشمن مشروطه با فرارسیدن محرم، سید اکبر شاه به بدگویی از مجلس پرداخت. از سوی دیگر شیخ زینالدین زنجانی به پشتیبانی از سید اکبر برخاست و طلبههای همراه او سیدی که از مشروطه دفاع کرده بود را به سختی زدند. این روضهخوانان و گروهی از طلبهها به ساه عبدالعظیم پناهیدند و سه هفته در آنجا ماندند. ولی دیدند که جایگاهی در میان مردم ندارند. سپس سید اکبر شاه و صدرالمحققین نامهای با دستینه (امضا) سید اکبر به مجلس شورای ملی نوشتند که در آن: به تمام قسمتهای مشروعه سوگند خوردند که از اول تاکنون با مجلس شورای اسلامی دشمنی نداشته و نمیدارند و بیزاری از کار خود نمودند. این گروه به آن امید بودند که کسانی به پشتیبانی آنان به شاه عبدالعظیم بروند و آنها را به تهران بازگردانند ولی چشمداشت بیجایی بود زیرا که کسی مشروعه و مجلس شورای اسلامی را پشتیبانی نکرد و بهتر آن دیدند که پراکنده شوند.
۲۲ بهمن ۱۳۵۷ براندازی مشروطه و برقراری مشروعه
هفتاد و دو سال پس از این رویداد سرنوشت ساز ایرانیان دوباره عمامه بر سری جنبش مشروعه را به راه انداخت و مشروطه را برانداخت. آیتالله خمینی مجلس شورای ملی و دولت مشروطه و حکومت مشروطه را غیرقانونی خواند زیرا که این با اسلام صدیت دارد. خمینی همان درخواستهای سال ۱۲۸۵ از سوی علمای نجف و محمدعلی شاه را که خواستند که حکومت و دولت اسلامی و مجلس شورای اسلامی برگزار شود را تکرار کرد. در سال ۱۲۸۵ مردم ایران این درخواستها را با تظاهرات و مبارزههای خود رد کردند و آماده بودند که با اسلحه برای برقراری مشروطه بجنگند. در سال ۱۳۵۷، مردم ایران جنون مذهبی پیدا کردند و به پای خمینی افتادند، بر بام خانههایشان رفتند و عربده "الله اکبر " سردادند و مشروطه را به کناری نهادند و غریو شادی برای "مشروعه" کشیدند. جنون مذهبی به آنجا کشیده شد که شاهنشاه ایران حافظ همه شیعیان گیتی جایش را به امام دوازدهم داد. ارتش و نیروی هوایی، آنانی که برای پدافند از مشروطه بوجود آمده بودند، کسانی را که سلطنت و مشروطه را گرامی میداشتند اعدام کردند. نیروی هوایی به گارد سلطنتی لشکرکشی کرد و افراد گارد را کشت، نیروی هوایی ایران در برابر خمینی ملایی از هند، سلام نظامی داد.
پدران و پدربزرگان این مردم که بسیاری از آنان مدرسه نرفته بودند و بیسواد بودند، در آن زمان، خود را از قوانین شریعت و بیدادگری اسلام رهانیدند، در جایی که نوادگان آنها که در بهترین دانشگاههای کاپیتالیستی غرب و دانشگاههای سوسیالیستی شرق درجه دکترا بدست آورده بودند، پناهشان را در اسلام یافتند. آزادی که پدربزرگان برایش جنگیده بودند، نوادگانشان آن را بیماری "غربزدگی" خواندند که با داروی اسلام میباید درمان شود. راه آینده را که پدربزرگان برایشان باز کرده بودند، در سال ۱۳۵۷ روشنفکران ایرانی عقبگرد کردند و با شتاب هرچه بیشتر به سالهای پیش از ۱۲۸۵ خورشیدی بازگشتند.
== منبع ==