مثنوی معنوی/قبول کردن نصاری مکر وزیر را
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر اول مثنوی (قبول کردن نصاری مکر وزیر را) از مولوی |
' |
صد هزاران مرد ترسا سوی او | اندکاندک جمع شد در کوی او | |
او بیان میکرد با ایشان براز | سر انگلیون و زنار و نماز | |
او به ظاهر واعظ احکام بود | لیک در باطن صفیر و دام بود | |
بهر این بعضی صحابه از رسول | ملتمس بودند مکر نفس غول | |
کو چه آمیزد ز اغراض نهان | در عبادتها و در اخلاص جان | |
فضل طاعت را نجستندی ازو | عیب ظاهر را بجستندی که کو | |
مو به مو و ذره ذره مکر نفس | میشناسیدند چون گل از کرفس | |
موشکافان صحابه هم در آن | وعظ ایشان خیره گشتندی بجان |