مثنوی معنوی/زیافت تاویل رکیک مگس
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر اول مثنوی (زیافت تاویل رکیک مگس) از مولوی |
' |
آن مگس بر برگ کاه و بول خر | همچو کشتیبان همی افراشت سر | |
گفت من دریا و کشتی خواندهام | مدتی در فکر آن میماندهام | |
اینک این دریا و این کشتی و من | مرد کشتیبان و اهل و رایزن | |
بر سر دریا همی راند او عمد | مینمودش آن قدر بیرون ز حد | |
بود بیحد آن چمین نسبت بدو | آن نظر که بیند آن را راست کو | |
عالمش چندان بود کش بینشست | چشم چندین بحر همچندینشست | |
صاحب تاویل باطل چون مگس | وهم او بول خر و تصویر خس | |
گر مگس تاویل بگذارد برای | آن مگس را بخت گرداند همای | |
آن مگس نبود کش این عبرت بود | روح او نه در خور صورت بود |