مثنوی معنوی/برون انداختن مرد تاجر طوطی را از قفص و پریدن طوطی مرده
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر اول مثنوی (برون انداختن مرد تاجر طوطی را از قفص و پریدن طوطی مرده) از مولوی |
' |
یک دو پندش داد طوطی بینفاق | بعد از آن گفتش سلام الفراق | |
خواجه گفتش فی امان الله برو | مر مرا اکنون نمودی راه نو | |
خواجه با خود گفت کین پند منست | راه او گیرم که این ره روشنست | |
جان من کمتر ز طوطی کی بود | جان چنین باید که نیکوپی بود |