انوری (مقطعات)/به خدایی که از میان دو حرف
' | انوری (مقطعات) (به خدایی که از میان دو حرف) از انوری |
' |
به خدایی که از میان دو حرف هفت چرخ و چهار طبع انگیخت بوی کافور و عود و مشک آورد رنگ طاوس و کبک و زاغ آمیخت که مرا درد هجر تو بر سر خاک اندوه و آتش غم بیخت از برم دل به خدمت تو رسید وز تنم جان ز فرقت تو گریخت این چنین کارها زمانه کند با زمانه نمیتوان آویخت