انوری (مقطعات)/بهاء الدین علی کز چرخ جودش
' | انوری (مقطعات) (بهاء الدین علی کز چرخ جودش) از انوری |
' |
بهاء الدین علی کز چرخ جودش دمی دریا و کان را خوشدلی نیست دلش با بحر اخضر توامانست ولیکن او بدین بیساحلی نیست به نادر معدهی آزی بیابی که از انعام عامش ممتلی نیست برو در سایهی اقبال او رو کز آن به کیمیای مقبلی نیست حسودش گفت کز امثال این مرد جهان آخر بدین بیحاصلی نیست کرم گفتا بلی لیک از هزاران یکی همچون بهاء الدین علی نیست