انوری (مقطعات)/ای آنکه لقب تاش ثاقب تو
' | انوری (مقطعات) (ای آنکه لقب تاش ثاقب تو) از انوری |
' |
ای آنکه لقب تاش ثاقب تو هر شب ز فلک اهرمن رماند موئمن به زبان بر پس اذاجاء نام پسر و کنیت تو خواند خورشید جهان را به هر وظیفت نور دگر از رای تو ستاند بر چهرهی گیتی اگر بخواهی خالی ز سیاهی شب نماند گیتی به لب خشک نامرادان بیدست تو آبی نمیرساند وز معرکهی آز بیمحابا بیوجود تو کس را نمیرهاند وز قدر تو اندر حروف معجم کلک تو نهد زانکه او تواند منشی فلک با فنون انشاء پیش قلمت هر ز بر نداند بر سدهی تو کاسمان به رغبت آن خواهد کانجم برو فشاند چون سایهی نشاندست انوری را عشق تو وزین گونه او نشاند گر نیست اجازه به ادخلوها باز آیت الراحلون بخواند