انوری (مقطعات)/دراز گشت حدیث درازدستی ما

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۱۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (مقطعات) (دراز گشت حدیث درازدستی ما)
از انوری
'


دراز گشت حدیث درازدستی ما سپید گشت به یک ره سپیدکاری برف زمین و آب دو فعلند پر منافع سخت هوا و آب دو بحرند پر عفونت ژرف فغان من همه زین عیش تلخ و روی ترش چنانکه قلیه افعی خوری بریق ترف فغان من ز خداوند من حمیدالدین که از وجود من او را فراغتیست شگرف در این چنین مه و موسم که درع ماهی را ز زور لرزه‌ی دریا نه قبه ماند و نه ظرف به صد هزار تکلف به خدمتش بردم قصیده‌ای که نه نقدش عیار یافت نه صرف ز عرض کردن و ناکردنش چنان که کنند خبر نکرد مرا بعد هفته‌ای به دو حرف