عطار (غزلیات)/دوش جان دزدیده از دل راه جانان برگرفت

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۰۳ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (دوش جان دزدیده از دل راه جانان برگرفت)
از عطار
'


دوش جان دزدیده از دل راه جانان برگرفت دل خبر یافت و به تک خاست و دل از جان برگرفت جان چو شد نزدیک جانان دید دل را نزد او غصه‌ها کردش ز پشت دست دندان برگرفت ناگهی بادی برآمد مشکبار از پیش و پس برقع صورت ز پیش روی جانان برگرفت جان ز خود فانی شد و دل در عدم معدوم گشت عقل حیلت‌گر به کلی دست ازیشان برگرفت بی نشان شد جان کدامین جان که گنجی داشت او گاه پیدایش نهاد و گاه پنهان برگرفت فرخ آن اقبال باری کاندرین دریای ژرف ترک جان گفت و سر این نفس حیوان برگرفت شکر یزدان را که گنج دین درین کنج خراب بی غم و رنجی دل عطار آسان برگرفت