اوحدی مراغهای (غزلیات)/من مستم و ز مستی در یار میگریزم
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (من مستم و ز مستی در یار میگریزم) از اوحدی مراغهای |
' |
من مستم و ز مستی در یار میگریزم زنار بسته محکم، زین نار میگریزم هر چند بادهی او مرد افگنست و قاتل من جای خویش دیدم، هشیار میگریزم بر خار مینشینم، گل را ز دور بینم تا دشمنم نگوید: کز خار میگریزم چون ماهی به شستم، در دامم و به دستم با آنکه از کف او بسیار میگریزم با یار بود میلم وقتی به غار بودن اکنون که یار برگشت از غار میگریزم بار و خری که با من دیدی بسان عیسی زان خر بیوفتادم، زان بار میگریزم ماهی که دور بودی وز ما نفور بودی چون یار اوحدی شد ز اغیار میگریزم