انوری (غزلیات)/آرزوی روی تو جانم ببرد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۳۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (آرزوی روی تو جانم ببرد)
از انوری
'


آرزوی روی تو جانم ببرد کافریهای تو ایمانم ببرد از جهان ایمان و جانی داشتم عشق تو هم این و هم آنم ببرد غمزهات از بیخ وز بارم بکند عشوهات از خان و از مانم ببرد شحنه‌ی عشقت دلم را چون بخواند از حساب جعل خود جانم ببرد عقل را گفتم که پنهان شو برو کین همه پیدا و پنهانم ببرد گفت اگر این بار دست از من بداشت باز باز آمد به دستانم ببرد انوری چند از شکایتهای عشق کو فلان بگذاشت و بهمانم ببرد این همه بگذار و می‌گوی انوری آرزوی روی تو جانم ببرد