سنایی غزنوی (غزلیات)/زلف پر تابت ما در تاب کرد
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (زلف پر تابت ما در تاب کرد) از سنایی غزنوی |
' |
زلف پر تابت ما در تاب کرد چشم پر خوابت مرا بی خواب کرد با تن من کرد نور عارضت آنکه با تار قصب مهتاب کرد عنبرین زلف چو چوگان خم گرفت تا دلم چو گوی در طبطاب کرد وان لب عناب گونت طعنه کرد تا سرشگم سرخ چون عناب کرد گر عجب بود آنکه عشق تو مرا مست و هالک بی نبید ناب کرد این عجبتر آنکه عشقت رایگان چشم من پر لولو خوشاب کرد میغ روی خوب چون خورشید تو چشمهی خورشید را محراب کرد و آتش روی ترا چون سجده برد همچو ابدالان گذر بر آب کرد