دیوان شمس/ای برده نماز من ز هنگام

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۵۳ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (ای برده نماز من ز هنگام)
از مولوی
'


ای برده نماز من ز هنگام هین وقت نماز شد بیارام ای خورده تو خون صد قلندر ای بر تو حلال خون بیاشام عشق تو و آنگهی سلامت ای دشمن ننگ و دشمن نام مستی تو وانگهی سر و پا دیوانه وانگهی سرانجام یک حرف بپرسمت بگویی دلسوخته دیده چنین خام پیداست که یار من ملول است خاموش شدم به کام و ناکام