سنایی غزنوی (غزلیات)/ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۱:۵۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سنایی غزنوی (غزلیات) (ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش)
از سنایی غزنوی
'


ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش شو بری از نام و ننگ و از خودی بیزار باش دین و دنیا جمله اندر باز و خود مفلس نشین در صف ناراستان خود جمله مفلس وار باش تا کی از ناموس و رزق و زهد و تسبیح و نماز بنده‌ی جام شراب و خادم خمار باش می پرستی پیشه‌گیر اندر خرابات و قمار کمزن و قلاش و مست و رند و دردی خوار باش چون همی دانی که باشد شخص هستی خصم خویش پس به تیغ نیستی با خلق در پیکار باش طالب عشق و می و عیش و طرب باش و بجوی چون به کف آمد ترا این روز و شب در کار باش با سرود و رود و جام باده و جانان بساز وز میان جان غلام و چاکر هر چار باش از سر کوی حقیقت بر مگرد و راه عشق با غرامت همنشین و با ملامت یار باش