سنایی غزنوی (غزلیات)/صنما تا بزیم بندهی دیدار توام
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (صنما تا بزیم بندهی دیدار توام) از سنایی غزنوی |
' |
صنما تا بزیم بندهی دیدار توام بتن و جان و دل دیده خریدار توام تو مه و سال کمر بسته به آزار منی من شب و روز جگر خسته ز آزار توام گر چه از جور تو سیر آمدهام تا بزیم بکشم جور تو زیرا که گرفتار توام زان نکردی تو همی ساخت بر من که ترا آگهی نیست که من سوختهی زار توام گر چه آرایش خوبان جهانی به جمال به سر تو که من آرایش بازار توام نه عجب گر بکشم تلخی گفتار ترا زان که من شیفتهی خوبی دیدار توام دزد شبرو منم ای دلبر اندر غم تو چون سنایی ز پی وصل تو عیار توام گر چه عشاق دل آسودهی گفتار منند من همه ساله دل آزردهی گفتار توام