سنایی غزنوی (غزلیات)/روا داری که بی روی تو باشم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۲:۰۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سنایی غزنوی (غزلیات) (روا داری که بی روی تو باشم)
از سنایی غزنوی
'


روا داری که بی روی تو باشم ز غم باریک چون موی تو باشم همه روز و همه شب معتکف‌وار نشسته بر سر کوی تو باشم به جوی تو همه آبی روانست سزد گر من هواجوی تو باشم اگر چشمم ز رویت باز ماند به جان جوینده‌ی روی تو باشم اگر زلفین چوگان کرد خواهی مرا بپذیر تا گوی تو باشم به باغ صحبتت دلشاد و خرم زمانی بر لب جوی تو باشم نگارینا تو با چشم غزالی رها کن تا غزل‌گوی تو باشم