فروغی بسطامی (غزلیات)/بتان به مملکت حسن پادشاهانند

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۵۱ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' فروغی بسطامی (غزلیات) (بتان به مملکت حسن پادشاهانند)
از فروغی بسطامی
'


بتان به مملکت حسن پادشاهانند ولی دریغ که بدخواه نیک خواهانند ز اصل پرورش روح می‌دهند این قوم ولی ز فرقت جان سوز جسم گاهانند به جای شیر ز بس خورده‌اند خون جگر هنوز تشنه‌لب خون بیگناه انند کجا کمان سلامت ز عرصه‌ای ما راست که در کمین ز چپ و راست کج کلاهانند به طاق آن خم ابرو شکستگی مرساد که در پناهش پیوسته بی پناهانند گرت ز تیغ کشد غمزه‌اش گواه مخواه که کشتگان ره عشق بی گواهانند فروغی از پی خوبان ماه روی مرو که سر به سر همه بی مهر و دل سیاهانند