فروغی بسطامی (غزلیات)/به کویش دوش یا رب یا ربی بود

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۵۴ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' فروغی بسطامی (غزلیات) (به کویش دوش یا رب یا ربی بود)
از فروغی بسطامی
'


به کویش دوش یا رب یا ربی بود که را یارب ندانم مطلبی بود شب و روزی که در می‌خانه بودیم ز حق مگذر که خوش روز و شبی بود کسی داند حدیث تلخ کامی که جانش بر لب از شیرین لبی بود نبودم تیره‌روز از عشق آن ماه به چرخم گر فروزان کوکبی بود بهای اشک سیمینم ندانست نمی‌دانم چه سیمین غبغبی بود رخ زیبای او در چنبر زلف تو پنداری قمر در عقربی بود از آن رو کافر عشقم فروغی که عشق اولی تر از هر مذهبی بود