سنایی غزنوی (غزلیات)/گر شبی عشق تو بر تخت دلم شاهی کند

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۲:۰۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سنایی غزنوی (غزلیات) (گر شبی عشق تو بر تخت دلم شاهی کند)
از سنایی غزنوی
'


گر شبی عشق تو بر تخت دلم شاهی کند صدهزاران ماه آن شب خدمت ماهی کند باد لطفت گر به دارالملک انسان بروزد هر یکی را بر مثال یوسف چاهی کند من چه سگ باشم که در عشق تو خوش یک دم زنم آدم و ابلیس یک جا چون به همراهی کند هر که از تصدیق دل در خویشتن کافر شود بی خلافی صورت ایمانش دلخواهی کند بی خود ار در کفر و دین آید کسی محبوب نیست مختصر آنست کار از روی آگاهی کند خفته‌ی بیدار بنگر عاقل دیوانه بین کو ز روی معرفت بی وصل الاهی کند تا درین داری به جز بر عشق دارایی مکن عاشق آن کار خود از آه سحرگاهی کند ساحری دان مر سنایی را که او در کوی عقل عشقبازی با خیال ترک خرگاهی کند