سنایی غزنوی (غزلیات)/عاشقا قفل تجرد بر در آمال زن

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۲:۰۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سنایی غزنوی (غزلیات) (عاشقا قفل تجرد بر در آمال زن)
از سنایی غزنوی
'


عاشقا قفل تجرد بر در آمال زن در صف مردان قدم بر جاده‌ی اهوال زن خاک کوی دوست خواهی جسم و جان بر باد ده آب حیوان جست خواهی آتش اندر مال زن مالرا دجال دان و عشق را عیسی شمار چون شدی از خیل عیسی گردن دجال زن هر که را درد سرست از دست قیفالش زنند گر ترا درد دل‌ست از دیدگان قیفال زن ای مرقع‌پوش بی‌معنی که گویی عاشقم لال شو زین لاف و قفلی بر زبان لال زن تا کی از جور تو ای گندم نمای جو فروش رو یکی ره این جو پوسیده را غربال زن