انوری (غزلیات)/جانا دلم از خال سیاه تو به حالیست
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۴۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | انوری (غزلیات) (جانا دلم از خال سیاه تو به حالیست) از انوری |
' |
جانا دلم از خال سیاه تو به حالیست کامروز بر آنم که نه دل نقطهی خالیست در آرزوی خواب شب از بهر خیالت حقا که تنم راست چو در خواب خیالیست بیروز رخ خوب تو دانم خبرت نیست کاندر غم هجران تو روزیم چو سالیست هردم به غمی تازه دلم خوی فرا کرد تا هر نفسی روی ترا تازه جمالیست وامروز غم من چو جمالت به کمالست یارب چه کنم گر پس ازین نیز کمالیست آن کیست که او را چو کف پای تو روییست وان کیست که او را به کف از دست تو مالیست پیغام دهی هر نفسم کانوری از ماست من بندهی این مخرقه هر چند محالیست