انوری (غزلیات)/یار با من چون سر یاری نداشت
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۵۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | انوری (غزلیات) (یار با من چون سر یاری نداشت) از انوری |
' |
یار با من چون سر یاری نداشت ذرهای در دل وفاداری نداشت عاشقان بسیار دیدم در جهان هیچکس کس را بدین خواری نداشت جان به ترک دل بگفت از بیم هجر طاقت چندین جگرخواری نداشت تا پدید آمد شراب عشق تو هیچ عاشق برگ هشیاری نداشت دل ز بیصبری همی زد لاف عشق گفت دارم صبر پنداری نداشت بار وصلش در جهان نگشاد کس کاندرو در هجر سرباری نداشت درد چشم من فزون شد بهر آنک توتیای از صبر پنداری نداشت