مثنوی معنوی/روان گشتن شاه‌زادگان بعد از تمام بحث و ماجرا به جانب ولایت چین

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۸ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دفتر ششم مثنوی (روان گشتن شاه‌زادگان بعد از تمام بحث و ماجرا به جانب ولایت چین سوی معشوق و مقصود تا به قدر امکان به مقصود نزدیک‌تر باشند اگر چه راه وصل مسدودست به قدر امکان نزدیک‌تر شدن محمودست الی آخره)
از مولوی
'


این بگفتند و روان گشتند زود هر چه بود ای یار من آن لحظه بود صبر بگزیدند و صدیقین شدند بعد از آن سوی بلاد چین شدند والدین و ملک را بگذاشتند راه معشوق نهان بر داشتند هم‌چو ابراهیم ادهم از سریر عشقشان بی‌پا و سر کرد و فقیر یا چو ابراهیم مرسل سرخوشی خویش را افکند اندر آتشی یا چو اسمعیل صبار مجید پیش عشق و خنجرش حلقی کشید