انوری (مقطعات)/ایا صدری که از روی بزرگی
' | انوری (مقطعات) (ایا صدری که از روی بزرگی) از انوری |
' |
ایا صدری که از روی بزرگی فلک را نیست با قدر تو بالا خجل از قدر و رایت چرخ و انجم غمی از دست و طبعت ابر و دریا کله با همتت بنهاده کیوان کمر در خدمتت بربسته جوزا ثریا با علو همت تو به نسبت چون ثری پیش ثریا بر دست جوادت چرخ سفله بر رای صوابت عقل شیدا کفت پیوسته قسمتگاه روزی درت همواره ماوا جای آلا به فضل این قطعه برخوان تا که گردد نهان بنده بر رای تو پیدا به اقبال تو دارم عشرتی خوش حریفانی چو بختت جمله برنا مزین کرده مجلسمان نگاری بنامیزد زهی شیرین و زیبا نشسته ز اقتضای طالع سعد به خلوت بارهی چون سعد و اسما ز زلفش دست من چون روز وامق ز وصلش روز من چون روی عذرا موافق همچو با فرهاد شیرین مساعد همچو با یوسف زلیخا بر آن دل کرده خوش کز وصل دوشین کهمان چونین بود امروز و فردا چو چشمش نیم مستیم و مرا نیست علاج درد او یعنی که صهبا چه صفراهاست کامروز او نکردست در این یک ساعت از سودای حمرا به انعام تو میباید که گردد نظام مجلس تو مجلس ما سمند فخر دین فاخر ز فخرت مفتخر بادا کمند قهر هر قاهر ز قهرت مقتصر بادا اگر گردون به یک ذره بگردد برخلاف تو همه دوران او ایام نحس مستمر بادا قوام دولت ما را چو امر قدقضی گشتی دوام محنت اعدات امر قد قدر بادا اگر کشتی عز و جاه جز بار تو برگیرد همه الواح معقودش جراد منتشر بادا عروس طبع یک دانا اگر جز بر تو عیش آرد زبان جهل صد دانا به جهلش بر مقر بادا صفای صفهی صدرت به صف صابران دین چو وصف جنةالفردوس ماء منهمر بادا ز بهر حفظ جانت را به هر جایی که بخرامی عنان دولتت در دست الیاس و خضر بادا