انوری (مقطعات)/به خدایی که از صنایع او
' | انوری (مقطعات) (به خدایی که از صنایع او) از انوری |
' |
به خدایی که از صنایع او روی هر بوستان منقش گشت که مرا در فراق خدمت تو زندگانی چو مرگ ناخوش گشت
' | انوری (مقطعات) (به خدایی که از صنایع او) از انوری |
' |
به خدایی که از صنایع او روی هر بوستان منقش گشت که مرا در فراق خدمت تو زندگانی چو مرگ ناخوش گشت