دیوان شمس/چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنها

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۹ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنها)
از مولوی
'


چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنها زیرا که منم بی‌من با شاه جهان تنها
ای مشعله آورده دل را به سحر برده جان را برسان در دل دل را مستان تنها
از خشم و حسد جان را بیگانه مکن با دل آن را مگذار این جا وین را بمخوان تنها
شاهانه پیامی کن یک دعوت عامی کن تا کی بود ای سلطان این با تو و آن تنها
چون دوش اگر امشب نایی و ببندی لب صد شور کنیم ای جان نکنیم فغان تنها