مثنوی معنوی/تفسیر یا حسرة علی العباد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر پنجم مثنوی (تفسیر یا حسرة علی العباد) از مولوی |
' |
او همی گوید که از اشکال تو | غره گشتم دیر دیدم حال تو | |
شمع مرده باده رفته دلربا | غوطه خورد از ننگ کژبینی ما | |
ظلت الارباح خسرا مغرما | نشتکی شکوی الی الله العمی | |
حبذا ارواح اخوان ثقات | مسلمات ممنات قانتات | |
هر کسی رویی به سویی بردهاند | وان عزیزان رو به بیسو کردهاند | |
هر کبوتر میپرد در مذهبی | وین کبوتر جانب بیجانبی | |
ما نه مرغان هوا نه خانگی | دانهی ما دانهی بیدانگی | |
زان فراخ آمد چنین روزی ما | که دریدن شد قبادوزی ما |