مثنوی معنوی/تفاوت عقول در اصل فطرت خلاف معتزله کی ایشان گویند در اصل عقول جز وی برابرند این افزونی و تفاوت از تعلم است و ریاضت و تجربه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر پنجم مثنوی (تفاوت عقول در اصل فطرت خلاف معتزله کی ایشان گویند در اصل عقول جز وی برابرند این افزونی و تفاوت از تعلم است و ریاضت و تجربه) از مولوی |
' |
این تفاوت عقلها را نیک دان | در مراتب از زمین تا آسمان | |
هست عقلی همچو قرص آفتاب | هست عقلی کمتر از زهره و شهاب | |
هست عقلی چون چراغی سرخوشی | هست عقلی چون ستارهی آتشی | |
زانک ابر از پیش آن چون وا جهد | نور یزدانبین خردها بر دهد | |
عقل جزوی عقل را بدنام کرد | کام دنیا مرد را بیکام کرد | |
آن ز صیدی حسن صیادی بدید | وین ز صیادی غم صیدی کشید | |
آن ز خدمت ناز مخدومی بیافت | وآن ز مخدومی ز راه عز بتافت | |
آن ز فرعونی اسیر آب شد | وز اسیری سبط صد سهراب شد | |
لعب معکوسست و فرزینبند سخت | حیله کم کن کار اقبالست و بخت | |
بر حیال و حیله کم تن تار را | که غنی ره کم دهد مکار را | |
مکر کن در راه نیکو خدمتی | تا نبوت یابی اندر امتی | |
مکر کن تا وا رهی از مکر خود | مکر کن تا فرد گردی از جسد | |
مکر کن تا کمترین بنده شوی | در کمی رفتی خداونده شوی | |
روبهی و خدمت ای گرگ کهن | هیچ بر قصد خداوندی مکن | |
لیک چون پروانه در آتش بتاز | کیسهای زان بر مدوز و پاک باز | |
زور را بگذار و زاری را بگیر | رحم سوی زاری آید ای فقیر | |
زاری مضطر تشنه معنویست | زاری سرد دروغ آن غویست | |
گریهی اخوان یوسف حیلتست | که درونشان پر ز رشک و علتست |