فخرالدین عراقی (غزلیات)/ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب) از فخرالدین عراقی |
' |
ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب | تافتهام از غمت، روی ز من بر متاب | |
زنده به بوی توام، بوی ز من وامگیر | تشنهی روی توام، باز مدار از من آب | |
از رخ سیراب خود بر جگرم آب زن | کز تپش تشنگی شد جگر من سراب | |
تافته اندر دلم پرتو مهر رخت | میکنم از آب چشم خانهی دل را خراب | |
روز ار آید به شب بی رخ تو چه عجب؟ | روز چگونه بود چون نبود آفتاب؟ | |
چون به سر کوی تو نیست تنم را مقام | چون به بر لطف تو نیست دلم را مب | |
فخر عراقی به توست، عار چه داری ازو؟ | نیک و بد و هرچه هست، هست بتوش انتساب |