فخرالدین عراقی (غزلیات)/مرا درد تو درمان مینماید
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (مرا درد تو درمان مینماید) از فخرالدین عراقی |
' |
مرا درد تو درمان مینماید | غم تو مرهم جان مینماید | |
مرا، کز جام عشقت مست باشم | وصال و هجر یکسان مینماید | |
چو من تن در بلای عشق دادم | همه دشوارم آسان مینماید | |
به جان من غم تو، شادمان باد، | هر آن لطفی که بتوان مینماید | |
اگر یک لحظه ننماید مرا سوز | دگر لحظه دو چندان مینماید | |
دلم با اینهمه انده، ز شادی | بهار و باغ و بستان مینماید | |
خیالت آشکارا میبرد دل | اگر روی تو پنهان مینماید | |
لب لعل تو جانم مینوازد | بنفشه آب حیوان مینماید | |
ندانم تا چه خواهد فتنه انگیخت؟ | که زلفش بس پریشان مینماید | |
به دوران تو زان تنگ است دلها | که حسن تو فراوان مینماید | |
چو ذره در هوای مهر رویت | عراقی نیک حیران مینماید |