فخرالدین عراقی (غزلیات)/دلی دارم، چه دل؟ محنت سرایی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (دلی دارم، چه دل؟ محنت سرایی) از فخرالدین عراقی |
' |
دلی دارم، چه دل؟ محنت سرایی | که در وی خوشدلی را نیست جایی | |
دل مسکین چرا غمگین نباشد؟ | که در عالم نیابد دلربایی | |
تن مهجور چون رنجور نبود؟ | چه تاب کوه دارد رشته تایی؟ | |
چگونه غرق خونابه نباشم؟ | که دستم مینگیرد آشنایی | |
بمیرد دل چو دلداری نبیند | بکاهد جان چون نبود جان فزایی | |
بنالم بلبلآسا چون نیابم | ز باغ دلبران بوی وفایی | |
فتادم باز در وادی خون خوار | نمیبینم رهی را رهنمایی | |
نه دل را در تحیر پای بندی | نه جان را جز تمنی دلگشایی | |
درین وادی فرو شد کاروانها | که کس نشنید آواز درایی | |
درین ره هر نفس صد خون بریزد | نیارد خواستن کس خونبهایی | |
دل من چشم میدارد کزین ره | بیابد بهر چشمش توتیایی | |
روانم نیز در بسته است همت | که بگشاید در راحت سرایی | |
تنم هم گوش میدارد کزین در | به گوش جانش آید مرحبایی | |
تمنا میکند مسکین عراقی | که دریابد بقا بعد از فنایی |