فخرالدین عراقی (غزلیات)/کی بود کین درد را درمان کنی؟
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (کی بود کین درد را درمان کنی؟) از فخرالدین عراقی |
' |
کی بود کین درد را درمان کنی؟ | کی بود کین رنج را آسان کنی؟ | |
کی بسازی چارهی بیچارهای؟ | بیدلی را کی دوای جان کنی؟ | |
کی برون آیی ز پرده آشکار؟ | چند روی خوب را پنهان کنی؟ | |
چند رو گردانی از سرگشتهای؟ | عاجزی را چند سرگردان کنی؟ | |
در بیابان غمم، وقت این دم است | کابر رحمت بر سرم باران کنی | |
بسکه غم خوردم ز جان سیر آمدم | چند بر خوان غمم مهمان کنی؟ | |
دود سوز من گذشت از آسمان | تا کیم در بوتهی هجران کنی؟ | |
همچو ابراهیم از لطفت سزد | کز میان آتشم بستان کنی | |
چون عراقی سر نهاده در برت | هم سزد گر درد او درمان کنی |