فخرالدین عراقی (غزلیات)/تا توانی هیچ درمانم مکن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (تا توانی هیچ درمانم مکن) از فخرالدین عراقی |
' |
تا توانی هیچ درمانم مکن | هیچ گونه چارهی جانم مکن | |
رنج من میبین و فریادم مرس | درد من میبین و درمانم مکن | |
جز به دشنام و جفا نامم مبر | جز به درد و غصه فرمانم مکن | |
گر نخواهی کشتنم از تیغ غم | مبتلای درد هجرانم مکن | |
ور بر آن عزمی که ریزی خون من | جز به تیغ خویش قربانم مکن | |
از من مسکین به هر جرمی مرنج | پس به هر جرمی مرنجانم، مکن | |
گر گناهی کردم از من عفو کن | ور خطایی رفت تاوانم مکن | |
تا عراقی ماند در درد فراق | درد با من گوی و درمانم مکن |