فخرالدین عراقی (غزلیات)/ای آرزوی جان و دلم ز آرزوی تو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (ای آرزوی جان و دلم ز آرزوی تو) از فخرالدین عراقی |
' |
ای آرزوی جان و دلم ز آرزوی تو | بیمار گشته به نشود جز به بوی تو | |
باری، بپرس حال دل ناتوان من | بنگر: چگونه میتپد از آرزوی تو؟ | |
از آرزوی روی تو جانم به لب رسید | بنمای رخ، که جان بدهم پیش روی تو | |
حال دل ضعیف چنین زار کی شدی؟ | گر یافتی نسیم گلستان کوی تو | |
در راه جست و جوی تو هر جانبی دوید | در ره بماند و راه نیاورد سوی تو | |
از لطف تو سزد که کنون دست گیریش | چون بازمانده، گمشده در جست و جوی تو |