فخرالدین عراقی (غزلیات)/تا کی همه مدح خویش گوییم؟
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (تا کی همه مدح خویش گوییم؟) از فخرالدین عراقی |
' |
تا کی همه مدح خویش گوییم؟ | تا چند مراد خویش جوییم؟ | |
بر خیره قصیده چند خوانیم؟ | بیهوده فسانه چند گوییم؟ | |
ای دیده بیا، که خون بگرییم | وی بخت، بیا، که خوش بموییم | |
ما را چو به کام دشمنان کرد | آن یار که دوستدار اوییم | |
نگذاشت که با سگان کویش | گرد سر کوی او بپوییم | |
دانم که روا ندارد آن خود | کز باغ رخش گلی ببوییم | |
زین به نبود، کز آب دیده | خیزیم و گلیم خود بشوییم؟ | |
گردی است به راه در، عراقی | آن گرد ز راه خود بروبیم |