فخرالدین عراقی (غزلیات)/شهری است بزرگ و ما دروییم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (شهری است بزرگ و ما دروییم) از فخرالدین عراقی |
' |
شهری است بزرگ و ما دروییم | آبی است حیات و ما سبوییم | |
بویی به مشام ما رسیده است | ما زنده بدان نسیم و بوییم | |
بازیچه مدان، تو خواجه، ما را | ما از صفت جلال اوییم | |
چوگان حیات تا بخوردیم | در راه به سر دوان چو گوییم | |
تا خوی صفات او گرفتیم | نشناخت کسی که در چه خوییم؟ | |
میگفت عراقی از سر سوز: | ما نیز برای گفت و گوییم |