مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ مهر ۱۳۳۳ نشست ۵۶
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره ۲۸۲۵
شنبه ۱ آبان ماه ۱۳۳۳
سال دهم
شماره مسلسل ۵۶
دوره هجدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
جلسه ۵۶
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۲۵ مهر ماه ۱۳۳۳ نشست ۵۶
مجلس دو ساعت و بیست و پنج دقیقه قبل از ظهر بریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.
فهرست مطالب:
- تصویب صورت مجلس جلسات عصر ۲۰ مهر و صبح ۲۱ و ۲۲ مهر
(۱- تصویب صورت مجلس جلسات عصر ۲۰ مهر و صبح ۲۱ و ۲۲ مهر.)
رئیس- صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود. (بشرح زیر قرائت شد.) غائبین با اجازه، آقایان: بیات ماکو، جلیلوند، حشمتی، احمدصفائی، حائری زاده، اکبر، دکتر سید امامی، محمود ذوالفقاری، مصطفی ذوالفقاری. غائبین بی اجازه، آقایان: کدیور، سالار بهزادی، معین زاده، دکتر جزایری. دیرآمدگان با اجازه، آقایان: امیر تیمور، شوشتر ی، میراشرافی، امامی خوئی، اریه، خرازی، محمودی، دکتر آهی، پیراسته، دکتر پیرنیا. دیرآمدگان بی اجازه، آقایان: تیمورتاش، نقابت، ابراهیمی.
رئیس- نسبت بصورت جلسه جلسات عصر سه شنبه و صبح چهارشنبه و پنجشنبه نظری نیست؟ آقای حائری زاده.
حائری زاده- در صورتجلسهای که مال چهارشنبهاست و حالا پخش شدن من ضمن صحبتهائی که کردم یک اشتباهات چاپی دارد که بعد تصحیح میکنم وتقدیم تندنویسی میکنم. در جلسه سابق هم که من غایب بودم شنیدم که آقای وزیر مالیه یک فرمایشاتی کردهاند که من از ماده ۸۷ استفاده میکنم (بعضی از نمایندگان: ماده ۹۰ است) ۹۰ بود و حالا ۸۷ شدهاست.
رئیس- در آن قسمت اگر اشتباهی بودهاست لطف کنید اصلاح میشود در این قسمت هم حق آقا محفوظ است دیگر نظری نسبت بصورتمجلس نیست؟ آقای قنات آبادی.
قنات آبادی- صورتمجلس جلسه گذشته را همین الساعه دادند و ما مجال نداشتیم مطالعه کنیم ببینیم اشتباهی دارد یا نه. اجازه میفرمائید ببینم اگر اشتباهی داشت بتندنویسی میدهم.
رئیس- صورتجلسه دو جلسه پیش را که داده بودند.
قنات آبادی- مال جلسه گذشته را عرض میکنم.
رئیس- دیگر نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورتمجلس جلسات عصر سه شنبه و صبح چهارشنبه و صبح پنجشنبه تصویب شد. چند نفر از آقایان امروز ثبت نام کردند برای نطق قبل از دستور (جمعی از نمایندگان: دستور، دستور) پس با اجازه آقایان نوبتها محفوظ است برای بعد.
- بقیه گزارش در کمیسیون خاص راجع بقرارداد فروش نفت
(۲- بقیه گزارش در کمیسیون خاص راجع بقرارداد فروش نفت.)
رئیس- وارد دستور میشویم. آقای قنات آبادی بفرمائید بیاناتتان را ادامه بدهید.
قنات آبادی- بنده قبل از اینکه شروع کنم به صحبت و دنباله عرایض جلسه گذشته خود را بگیرم قبلا لازم میدانم از چند نفر آقایان نمایندگان که در جلسه گذشته بدون اینکه قصدی داشته باشم در جواب اظهار لطف آنها مطلبی گفتم که شاید حقش نبود آنرا بگویم معذرت بخواهم. یکی جناب آقای دکتر عدل هستند که بنده در این مدت که افتخار همکاری ایشانرا پیدا کردم بایشان رسماً و جداً ارادت پیدا کردم (دکر عدل: متشکرم) و اگر در جلسه گذشته عرضی کردم که این عرضم ایجاد سوء تفاهمی کرده وایشان متأثر شده ند بنده رسماً از ایشان معذرت میخواهم. همچنین از جناب آقای یارافشار دوست گرامی و عزیز که من در بیان آن مطلبی که عرض کردم خدا میداند قصدم اهانتی نبودهاست و اگر اهانتی شدهاست از ایشان معذرت میخواهم (بهادری: از بنده معذرت نمیخواهید؟) از شما همیشه معذرت میخواستم (دکتر بینا: از آقای اسفندیاری هم معذرت بخوهید) آقای اسفندیاری را در یک جلسه در خارج روی ماهشانرا بوسیدم (نورالدین امامی: این از همه بهتر بود) (زنگ رئیس).
رئیس- آقایان مزاح نکنید. بفرمائید آقای قنات آبادی.
قنات آبادی- و اما باز قبل از اینکه وار بحث شوم مطالبی که بنده در جلسه گذشته بعنوان هیأت حاکمه و طبقه برخوردار از مملکت عرض کردم من خدا را گواه میکیرم که دراین مطالب غرض و نظر خاص و شخصی نداشتم و اگر واقع مطلب بر خلاف آنست که بنده عرض کردم چون همه آقایان میدانند که در این مملکت حکومت همیشه دست یک طبقه خاصی است و همه آقایان محترم هم این مطلب را قبول دارند که وضع عمومی مملکت ما از نظر زندگی، معیشت و لوازم زندگی خوب نیست (عبدالرحمن فرامرزی: و اداره مملکت و حکومت) و اداره مملکت، اگر وقاعاً این مطالبی را که بنده در جلسه گذشته عرض کردم بر خلاف حقیقت است جناب آقای دکتر امینی وزیرمحترم دارائی که خودشان ازآنطبقهای هستند که همیشه در این مملکت حکومت کردهاند بیایند و بفرمایند که منشاء و مبداء این خرابیها و این بدبختیها طبقه حاکمه نبوده و دلیل هم اقامه بفرمایند البته بنده عرضم را پس خواهم گرفت. جناب آقای دکتر امینی در نطقی که بمناسبت تقدیم ماده واحده بمجلس ایراد فرمودند، فرمودند که ما در مذاکراتی که با کنسرسیوم داشتیم و با نمایندگان خارجی صحبت میکردیم خواستیم ماحصل و نتیجه مبارزات سه ساله ملت ایران که در درجه اول قطع ریشههای نفوذ کمپانی سابق است در پیشانی مذاکرات بگنجانیم و بعد ایشان در خلال فرمایشاتشان فرمودند ملی شدن صنعت نفت وخلع ید از کمپانی سابق در واقع جهتی بود که ملت ایران بطرف ارتقاء وکمال برداشتهاست. خیلی معذرت میخواهم، مجبورم که یک جمله معترضه عرض بکنم و میخواستم که در ابتدای سخنم بگویم اما فراموش کردم. من از آقایان وزراء و هیأت محترم دولت خواهش میکنم که به رادیو تهران دستور بدهند که مطلقاً نطق من را منتشر نکنند چون واقعاً برای یک مملکتی ننگ است که دستگاه تبلیغاتش کار یک پلیس تأمینات را بکند و آنهم بدترین کارها یعنی سانسور کردن (صحیح است) یعنی از بین بردن کلمات و نطق یک گوینده و جناب آقای دکتر امینی، آقایان وزرای محترم من علیرغم آندستهای که میگویند عوامفریب واصرار دارند در تکرار این کلمه، چون من عوامفریب نیستم و این نطق را فقط برای اینکه مردم بشنوند نمیکنم، فقط بر ای این صحبت نمیکنم برای اینکه انجام وظیفه بکنم و بآنچه که بعقیده و اعتقاد من است عمل بکنم بنابراین هیچ اصراری ندارم بلکه برعکس عقیده دارم که برادیو تهران دستور بدهند که نطق من را سانسور بکنند و همچنین روزنامه اطلاعات که او هم در سانسور کردن دست کمی از محرمعلی خان ندارد یعنی استاد محرمعلی خان است و ضمناً هم میخواستم اظهار تشکر بکنم از جناب آقای محمد علی مسعودی که آنچه توانستهاند و حق نامه نگار بیطرف هم اینست بمقداری که برایشان میسر بودهاست نطق مرا منعکس کردهاند (صحیح است) (یکنفر از نمایندگان: مرد شریفی است.)
عبدالصاحب صفائی- جع ما بین اطلاعات و پست تهران نمیشود، یکی در اختیار آقاست.
قنات آبادی- جناب آقای وزیر دارائی درخلاف فرمایشاتشان فرمودند که ملی شدن صنعت نفت وخلع ید از کمپانی در حقیقت یک جهشی بود که ملت ایران بطرف ارتقاء و کمال برداشتهاست و باز در خلال فرمایشاتشان فرمودهاند که ما در مقابل تمام خسارتها نتیجهای را که در مبارزات خود بدست آوردیم آن منقرض کردن دولتی در داخل دولت بود بنابراین جناب آقای دکتر امینی وزیر محترم دارائی قبول فرمودند که ملی شدن صنعت نفت و مخصوصاً مسئله خلع ید بمعنی اخراج آندستهای که بنام تجارت و بنام تخصص در این مملکت در تمام شئون زندگی ما دخالت میکردند یک جهش فوق العادهای بود که ملت ایران بطرف ارتقاء برداشت یعنی زنجیرهائی که بوسیله کمپانی و ایادی کمپانی سابق بدست و پای ملت ایران بسته میشد این زنجیرها را ملت فداکار ایران پاره کردهاست (صحیح است) حالا ما میخواهیم اینجا یک مطلبی را روشن بکنیم و آن اینست که ببینیم جناب آقای دکتر امینی هیئت محترم دولت و نمایندگان ایران آیا در مسیر این جهش بطرف ارتقاء قدم برداشتهاند یعنی دنباله مبارزات ملت ایرن را گرفتهاند و همانطوریکه خودشان گفتهاند که ملت ایران در این مبارزات رل پیشوائی خود را در ملل عقب افتاده خاور میانه مسلم کرد آقایان نمایندگان دولت هم توانستهاند عملی بکنند که لیاقت نمایندگی یک ملیت که با قیام خود افتخاری را بدست آوردهاست که پیشوای نهضتهای مترقی قرن بیستم در خاور میانهاست. آیا در مذاکراتیکه آقایان با نمایندگان کنسرسیوم کردهاند چنین شخصیتی را خودشان گفتهاند ملت ایران پیشوائی خود را که لایق چنین ملتی است که را نسبت بملل خاور میانه مسلم کرد آقایان چنین شخصیتی را ابراز داشتهاند یا نتوانستهاند؟ اگر چنین شخصیتی را ابراز داشته بودند مسلماً ما در مقابل یک قراردادی که این قرارداد از نظر اکثر موارد و اکثر قیود و اکثر شرایط اگر بدتر از قرارداد باطل الاصل ۱۹۳۳ نباشد مسلماً بهتر نیست قرار نمیگرفتیم. چرا؟ برای اینکه آنطوریکه آقایان آنطور که باید آن وظیفه نمایندگی یک ملتی، یک ملت پیشوا و قهرمانی را انجام بدهند ندادهاند، جناب آقای دکتر امینی در نطق خود فرمودند که ما مانند دو طرف متساوی الحقوق در پشت میز قرار گرفتیم و صحبت کردیم و بمذاکره پرداختیم بنده میگویم واقعاً اگر چنین کاری کردید احسنت بر شما اما آن طرف متساوی الحقوق در یک موردی که دعوا در اوست و اخلاف در اوست مینشینند و صحبت میکنند. لازمه تساوی حقوق دو طرف اینست ه هر یک از این دو طرف اظهار نظر کند، اظهار عقیده کند، آن طرف متخاصم بگوید در باره اینموضوع من عقیدهام اینستکه اینکار بشود و طرف دیگر هم اظهار عقیده بکند، نظر بدهد، نقشه داشته باشد، فکر داشته باشد، من از جناب آقای دکتر امینی خواهش میکنم که این مطلب را برای نمایندگان مجلس و ملت ایران روشن بفرمایند موقعیکه نمایندگان ایران در مقابل نمایندگان کنسرسیوم پشت میز قرار گرفتند و خود جنابعالی میفرمائید بعنوان دو طرف متساوی الحقوق پشت میز نشستید جنابعالی بنام ایران و بنام منفعت و حفظ حقوق ملت ایران در مقابل نمایندگان کنسرسیوم چه گفتید؟ چه نقشهای داشتید؟ چه پیشنهادی کردید؟ چه موادی را شما برای حفظ حقوق مملکت ما و برای نگهبانی و اجرای قوانین ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور پیشنهاد کردید تا نتیجه- اش باین قرارداد رسید؟ این مطلبی استکه بنده از ایشان جداً میخواهم که برای ما روشن کنند. جناب آقای دکتر امینی در خلال فرمایشاتشان میفرمایند که این جهش این جنبش ملت ایران بطرف ارتقاء و کمال برای ما خسارات و زیانهای مالی فراوانی در بر داشت. بنده هم فرمایش شما را قبول دارم. بنده هم معتقدم که مبارزه با انگلستان و ملی کردن صنایع نفت وخلع ید از کمپانی سابق از نظر مادی برای ملت ایران ضررهای زیادی داشت اما از جناب آقای دکتر امینی سؤال میکنم که آیا یک ملتی که میخواهد مستقل باشد یک ملتی که میخواهد دولتی که در داخل دولت او بوجود آمدهاست بیرون کند یک ملتی که میخواهد متجاوز را براند یک ملتی که میخواهد استقلال و حق حاکمیت خودش را حفظ بکند این ملت نبایستی برای بدست آوردن این موفقیت واین پیروزی فداکاری بکند؟ قربانی بدهد؟ فدیه بدهد؟ طبیعی است چون ما میخواستیم آن دولتی را که درداخل دولت ما تشکیل شده بود طرد کنیم مجبور بودیم ملزم بودیم که این قربانیها و این فدیهها و این فداکاریها را بدهیم بنابراین حق ندارند آندسته مردمیکه نسبت بگذشته نظر خوش ندارند مبارزات ملت ایران را که فقط برای انقراض یک دولت در داخل دولت ایران بودهاست اگر ضرری متحمل شدهاند و فداکاری کردهاند تخطئه بکنند و بگویند که آنها عمل خوبی انجام ندادند یا عوامفریب بودند یا مقصودشان از بین بردن ایران بود من یکمرتبه بلکه چند مرتبه این مطلب را تکرار کردم و باز هم میکنم که بایستی خرج ملت و خرج مردم محروم ایران از یکعده عزیز بلاجهت جدا باشد (صحیح است)
عزیزان بلاجهت که همیشه عادت کردهاند پستها و مقامات حساس این مملکت در اختیار آنها باشد آنها اصلا مفهوم تمایلات اجتماع ملت ما را درک نمیکنند لذا همیشه در یک راهی رفتهاند که آنراه خلاف منافع ملت ایران بودهاست مطلبی که لازم است اینجا بعرض آقایان نمایندگان را بآن جلب کنم اینست که آقای دکتر امینی و دولت اصرار دارند که بگویند این قرارداد قرارداد فروش است واصرار دارند که عنوان امتیاز از این قرارداد سلب بشود و حال آنکه بدلائل متعددی که در خود این قرارداد وجود دارد این قرارداد جز امتیاز چیز دیگری نمیتواند باشد اگر آقایان نمایندگان محترم ماده ۴ قرارداد بند ۱ و ۲ آنرا مطالعه فرموده باشند آنجائی که دولت ایران موافقت میکند که انحصار اکتشاف و استخراج و بهره برداری را به شرکت اکتشاف واگذار کند بند ۲ قرارداد آنجائی که دولت ایران تعهد میکند که تصفیه را منحصراً در اختیار شرکت تصفیه قرار بدهد و طبق بند الف ماده ۵ دولت ایران متعهد میشود که منحصراً با حق مانع الغیر مفاد بند ۱ و ۲ ماده ۴ در اختیار شرکتهای عامل باشد نتیجه اش این میشود که این عمل و این قرارداد جز امتیاز یعنی دادن حق انحصار مطلق بدون قید و شرط بنمایندگان یا شرکتهای عامل کنسرسیوم چیز دیگری نخواهد بود و بنده معتقد بودم که اگر جناب آقای دکتر امینی یا هر کس از این قراراد دفاع میکند میآمدند و صریحاً اوضاع و احوال را تشریح میکردند و میگفتند اوضاع و احوال دنیا چیست و ما الان در چه شرایطی قرار گرفتیم که این شرایط ایجاب میکند که این قرارداد یا این امتیاز نامه را امضاء بکنیم بنده معتقدم که این صراحت بسیار پسندیده تر بود و از نظر آینده مملکت هم اگر دولت در روشنی که اتخاذ کرده برای دفاع از ین قرارداد این روش صریح و روشن را اتخاذ میکرد از نظر آینده مملکت هم بسیار بسیار مفید فایده بود (تجدد: این تذکر داده شده) اما متأسفانه بنده میبینم که جناب آقای دکتر امینی و کسانیکه از این قرارداد دفاع میکنند در تمام نطقها در تمام مصاحبهها در تمام بیانیهها اولا اصرار دارند که بگویند این قرارداد در چهار دیواری قوانین ملی شدن صنعت نفت منعقد شدهاست و امضاء شدهاست و این اصرار آقایان واقعاً انسانرا مبهوت میکند که یا آقایان بقوانین ملی شدن صنعت نفت مراجعه نفرمودهاند و سوابق او را ندیدهاند یا اینکه با علم اطلاع بمعنای ملی شدن صنعت نفت و قوانین مربوطه و سوابق آن معذلک اصرار دارند یک دروغی رئوس الاشهاد بگویند من معتقدم که اینطور صحبت کردن و اینطور اظهار نظر کردن و اینطور یک مطلبی را برخلاف واقع گفتن نه بنفع امروز مملکت است و نه بنفع آینده مملکت ماست (صحیح است) بنده نمیخواستم چون این مطالب بحث شده، تکرار بکنم اما این دفترچهای که الان در دست بندهاست و آقایان محترم ملاحظه میفرمایند مجموع مذاکراتی است که در دولت گذشته در موقعی که آقای هریمن بایران آمده بودند و واسطه شده بودند برای اینکه مطلب را بیک جائی برسانند و نظر دولت ایران در باره ملی شدن صنعت نفت و مخصوصاً مفهوم واقعی ملی شدن صنعت نفت یعنی اکتشاف و استخراج و بهره برداری و قبول دولت انگلستان این فرمول را که بوسیله آقای هریمن پیشنهاد شده بود در خود این نامه با امضاء و تاریخ و یادداشت موجود است که من برای جلوگیری از تطویل کلام متن صورتجلسات را نمیخوانم. متن جواب کاردار سفارت انگلستان را نمیخوانم اما اجمالاً بآقایان عرض میکنم که دولت بوسیله آقای هریمن بدولت انگلستان پیغام دادهاست که باید شما اول اصل ملی شدن صنعت نفت را در ایران بمعنای اکتشاف واستخراج و بهره برداری قبول بکنید بعد از طرف شما یک میسیونی بیاید و وارد مذاکره بشویم و دولت انگلستان هم قبول کرد و بعد هم میسیون استوکس آمدند و مذاکره شد اینها تمام در این صورت جلسه مندرج است و چاپ هم شدهاست و بعد از ختم عرایض بنده تمام آقایان محترم میتوانند از این مطلب اطلاع پیدا کنند و امضای آقایان وزرا وهیئت مختلط هم پای این صورت جلسه وجود دارد، علاوه بنده آن روزی که آقای دکتر امینی راجع به معنای اکتشاف و استخراج و بهره برداری روی کلمه صنعت نفت اظهار تردید فرمودند من مراجعه کردم بمذاکرات کمیسیون مخصوص نفت که در دوره گذشته تشکیل شده بود واین کتابی که الان دست بندهاست مشروح مذاکرات کمیسیون نفت است که منجر به ملی شدن صنعت نفت ومنجر به تصویب قانون ۹ مادهای شدهاست در سرتا سر این کتاب هر جا که صحبت ملی شدن صنعت نفت است معنای اکتشاف واستخراج وبهره برداری به طور وضوح آشکار دراین کتاب مندرج است یعنی آن روزی که بین نمایندگان جبهه ملی و یک عده دیگر از آقایان نمایندگان راجع به فرمول ملی شدن صنعت نفت که فرمول به نام سعادت ملت ایران باشد در کمیسیون نفت بحث میشد هیچ یک از آقایان نمایندگان حتی آنهایی که مخالف هم بودند یا میگفتند باید ما این مطلب را بفهمیم و بعد قبول کنیم تردیدی در معنای ملی شدن صنعت نفت یعنی اکتشاف و استخراج و بهره برداری نداشتند و من این کتاب را که مطالعه کردم دیدم که در خیلی جاها نمایندگان جبهه ملی یه بن بست یا به بعضی از مخالفتها برمی خوردند جناب آقای جمال امامی سناتور محترم، آقای دکتر مصدق و اعضای جبهه ملی را کمک میکردند در پیشرفت نظریاتشان و این کتابی که الساعه در دست بندهاست یک شاهد بسیار بسیار زیادی است از کمکهایی که جناب آقای جمال امامی به جبهه ملی در راه به تصویب رسانیدن ملی شدن صنعت نفت در سرتا سر کشور کردهاند و در سرتا سر این کتاب که بنده باز برای اینکه تطویلی در کلام نشود و آقایان نمایندگان محترم خسته نشوند این مطالب و شواهد مثال را یادداشت کردهام و نمره گذاشتهام معذلک گله قرائت نمیکنم برای جلوگیری از تطویل در کلام، در سرتا سر این کتابی که از طرف مجلس شورای ملی چاپ شدهاست و منتشر شده، بالبداهه و وضوح و روشنی موضوع معنای ملی شدن صنعت نفت مندرج است و هر کس یک مرتبه این را مطالعه کند میداند که اصلا ملی شدن صنعت نفت معنایی جزاکتشاف و استخراج و بهره برداری نمیباشد چه معنائی میتواند داشته باشد؟ (وزیر دارائی: عرض میکنم) آقا میخواهید بفرمائید که معنای ملی شدن صنعت نفت یعنی مالکیت ایران بر منابع نفتی تحت الارضی؟ عجب! اینکه در زمان گذشته هم وجود داشتهاست در زمانیکه قرارداد دارسی بسته شد و در زمانیکه قرارداد ۱۹۳۳ هم بسته شد آن وقت هم این معنی وجود داشتهاست همیشه منفع تحت الارضی یک ملتی متعلق بآن ملت است، بعلاوه وقتی نفت ما زیر زمین است عنوان صنعت بر آن اطلاق نمیشود صنعت نفت یعنی استخراج یعنی اکتشاف یعنی بهره برداری کردن صنعت نفت جز اکتشاف، جز استخراج جز بهره برداری چیز دیگری نمیتوان باشد، جناب آقای دکتر امینی همان ملت قهرمانی که فرمودید با ملی کردن صنایع نفت در سراسر کشور و خلع ید از کمپانی سابق جهشی بطرف ارتقاء کرد و رل پیشوائی خود را در میان کشورهای خاور میانه بدست آورد و مسلم کرد این مبارزه قهرمانانه ملت ایران یک محصول داشته و آن ملی کردن صنایع نفت در سراسر کشور بود و متأسفانه جنابعالی آن محصول و آن نتیجه را با این قرارداد باطل وزایل فرمودید (صحیح است) جناب آقای دکتر امینی در خلال بیاناتشان فرمودند که ما احتراز داشتیم از اینکه با یک شرکت وارد مذاکره بشویم و با یک شرکت قرارداد منعقد کنیم زیرا ممکن بود که این یک شرکت که همان شرکت نفت انگلیس است یا بقول ما شرکت سابق یا بقول قراردادی که شما بستهاید شرکت نفت انگلیس و ایران او میآید و همان مداخلاتیکه در گذشته در ایران میکرد دومرتبه مینماید و همان دولتی که در سابق در ایران تشکیل داده بود دومرتبه همان دولت را تشکیل میدهد من اینجا جناب آقای دکتر برای شما یک مقالهای از روزنامه لوموند ارگان وزارت خارجه فرانسه را میخوانم (وزیر دارائی:برایش عوان قائل نشوید بخوانید) (بعضی از نمایندگان: ارگان وزارت خارجه نیست) جدی میفرمائید؟ نیست؟ اصرار هم دارید باین مطلب؟ (وزیر دارائی: در مقابل جنابعالی خیر) (تیمورتاش: ارگان قطعی نیست دمی افیسیل است (demi officiel) بسیار خوب نیمه رسمی مثل اطلاعات که ارگان رسمی هیئت حاکمهاست حال این هیئت حاکمه هر کس میخواهد باشد زور داشته باشد دنبال اوست یکروز میخواهند رفراندم بکنند رژیم را تغییر بدهنداطلاعات دنبالش است، وضع را عوض کند دنبالش است (میراشرافی: دنبا پیشه وری هم بود) هر کس جلو باشد دنبالش است این مقاله را بنده از دوستانم خواهش کردم آنهائیکه زبان فرانسه میدانند ترجمه کنند (وزیر دارائی: میخواستید بدهید به بنده ترجمه کنم انشاءالله درست ترجمه کردهاند) فرانسهاست اگر انگلیسی بود میدادم بخودتان تصحیحش کنید (خنده نمایندگان) سرمقاله روزنامه لوموند مورخه ۵ اوت ۱۹۵۴ برابربا ۱۴ مرداد ۳۳ آنروزی که این مقاله نوشته شده هان روزی است که اعلامیه مشارکت جناب آقای امینی و آقای پیچ (وزیر دارائی: تلفظ انگلیسیش همینطور است پیچ است یا پیچ است؟ (ارباب: پیچ امینی) من این قدر از ایشان خواهش کردم که این کلمه را تلفظ بفرمائید تا ما هم درست تلفظ بکنیم تا یاد بگیریم (نورالدین امامی: پیچ امین – الدولهاست)خودشان فرمودند که پیچ امین الدوله نیست آنروزی که اعلامیه مشترک آقای پیچ (بعضی از نمایندگان: ژ پیچ است) خودشان فرمودند که پیچ نیست. (رئیس: آقایان اینجا که جای مزاح نیست ده روز است که اینجا صحبت میشود و مشغول تفریح هستید مذاکره بین الاثنین نفرمائید کسی حق ندارد در موقعیکه ناطق صحبت میکند چیزی بگوید ولو آقایان وزراء باشند) آقایان وزراء بنده بسهم خودم اطاعت میکنم این مقاله آنروز منتشر شدهاست. «اختلاف ایران و انگلیس عملا خاتمه یافت اعلامیهای که روز ۵ اوت در لندن و واشنگتن و تهران صادر میشود جزئیات توافق حاصله میان کنسرسیوم نفت و دولت ایران را که میبایستی جانشین قرار داد شرکت سابق نفت انگلیس و ایران گردد فاش میسازد. بموجب این اعلامیه دو موافقتنامه بلافاصله امضاء خواهد شد یکی مابین کنسرسیوم و حکومت تهران که چگونگی تجدید فعالیت تأسیسات آبادان را روشن خواهد ساخت دومی مابین شرکت (سابق) نفت و دولت ایران و مربوط بمیزان غراماتی است که بابت ملی کردن تأسیسات نفت و بهای تأسیسات تصفیه خانه کوچک کرمانشاه میبایستی بشرکت صاحب امتیاز سابق پرداخت گردد. علاوه بر این شرکت سابق نفت بابت استهلاک تأسیسات پالایشگاه آبادان بالغ بر ۳۵۰ میلیون لیره استرلینگ از شرکتهای عضو کنسرسیوم دریافت خواهد داشت.
باید یادآور شویم که کنسرسیوم بین المللی نفت علاوه بر شرکت سابق ایران و انگلیس که دارای ۴۰ درصد سهام میباشد مرکب است از شرکت رویال دوج شل که دارای ۱۴ درصد سهام و یکدسته مرکب از ۵ کمپانی آمریکائی که هر یک ۸ درصد سهام را دارندو همچنین کمپانی فرانسوی نفت که دارای ۶ درصد از کل سهام میباشند. دسته شرکت نفت ایران و انگلیس (سابق) و شرکت شل که مشترک المنافع هستند مجموعاً ۵۴ درصد سهام را دارند و صاحب اکثریت مطلق در کنسرسیوم میباشند و البته شرکت نفت خلیج را که ظاهراً آمریکائی است اما دارای منافع مشترک وسیعی بانگلستان میباشد بحساب نیاوردهایم یا کمپانی نفت فرانسه که قسمت عمده فعالیت اصلی او در شرکت نفت عراق است و ۷۶ر۲۳ درصد از سهام این شرکت را در اختیار دارد و با کمپانی انگلیس همکار است منظور نداشتهایم. بعبارت دیگر تقریباً ۳ سال پس از بسته شدن پالایشگاه آبادان و گذشت ایام استخراج و بهره برداری از نفت ایران مجدداً بیک سازمان تحت کنترل انگلستان واگذار شد الی آخر» البته این مقاله مفصل است و من برای جلوگیری از تطویل کلام بقیه این مقاله را نخواندم. اما اینجا میخواهم بجناب آقای دکتر امینی عرض کنم جنابعالی فرمودید که شرکت سابق دولتی در داخل دولت تشکیل داده و ملت ایران این دولت داخل در دولت را منقرض کردهاست جنابعالی با این قراردادی که بستهاید اجازه دادید که همان شرکت سابق با همان صورت دو مرتبه بایران مراجعت کند (صدقی: گفتهاند مردهاست، زنده نیست) جناب آقای دکتر امینی در ضمن بیاناتشان سعی داشتهاند که بفرمایند که این قرارداد در چهار دیواری قوانین ملی شدن صنعت نفت بسته شدهاست بنده از جناب آقای دکتر امینی یک سؤال دیگری دارم و آن اینست که آیا شما اساسنامه شرکت ملی نفت را قبول دارید یا ندارید؟ مسلماً خواهید فرمود که قبول دارم و نمیتوانید بفرمائید که قبول ندارم بدلیل اینکه آقای سهام – السلطان بیات مدیر عامل شرکت ملی نفت هستند که با استفاده از اساسنامه مدیر عامل شدند و جزو میسیون و دسته ایران در مذاکرات با کنسرسیوم شرکت داشتهاند، ماده یک اساسنامه ملی نفت این است: «نظر بقانون مصوب نهم اردیبهشت ماده ۱۳۳۰ شرکتی بنام شرکت ملی نفت ایران برای استخراج و اکتشاف و بهره برداری از قبیل تصفیه و حمل و نقل و پخش و صدور نفت و مشتقات آن تأسیس میگردد و دارای شخصیت حقوقی است و مدت عملیات شرکت نامحدود است. ماده ۲ اساسنامه کلیه عملیات شرکت باید با رعایت اصل ملی شدن صنعت نفت بوده و بهیچوجه مخالف با اصل این منظور نباشد» و البته مطابق اساسنامه حوزه عملیات شرکت ملی نفت همان حوزه عملیات شرکت سابق بودهاست با تمام این ادعاها هیچیک از این موازین قانونی مراعات نشده نه اصل ملی شدن مراعات شده نه قانون ۹ مادهای که طبق ماده ۴ آن کلیه درآمد و عایدی صنایع نفتی ایران متعلق بملت ایران است معذلک کله قراردادی تنظیم گردید و آمدید درآمد حاصله از این قرارداد را منصفاً نصف بقول خود آقایان و بادعای ما که بعد صحبت خواهم کرد موضوع نصفاً هم در کار نیست موافقت شد یکی از دلایلی که دولت در ضمن تبلیغات ۵، ۶ ماهه خود برای آماده نمودن افکار و مساعد نمودن زمینه برای قبول این قرارداد بدست داشت و روی آن مرتب عمل میکرد اینرا در رادیوی تهران و جراید وابسته دولت و حتی در خلال بیانات و فرمایشات خود آقای دکتر امینی رئیس هیأت نمایندگی ایران در مذاکره با کنسرسیوم مکرر این مطلب تکرار میشد این بود که ملت ایران دنیای غرب بنفت ما احتیاجی ندارد و بازارهای نفت ما از دست رفتهاست و این کسانیکه بنام کنسرسیوم آمدهاند در مملکت ما و میخواهند با ما معامله کنند برای یک جهات عالیه سیاسی باین مملکت آمدهاند. من ادلهای بآقایان عرض میکنم که دلیل اینکه بازارهای نفت ما در دنیا از دست رفتهاست چیست بچه دلیل نمایندگان یک ملتی که خود شما او را یک ملت قهرمان و پیشوا و مبارزه میشناسید باید اینگونه از منافع یکدسته دیگر صحبت کنید چون این منطق و این طرز صحبت کردن را بایستی بلندگوهای کنسرسیوم و کمپانیهای نفت دنیا بگویند یعنی مبلغین کنسرسیوم باید بیایند بگویند ای مردم ایران شما چون مبارزه کردید، چون برای حق حاکمیتتان مبارزه نمودید شما چون نفت را ملی گردید بنابراین بازار نفتی که در دنیا داشتید از بین رفتهاست و حالا که میخواهید بازار بدست بیاورید باید یک گذشتهائی بکنید اما متأسفانه میبینیم عوض اینکه این سخنان و این مطالب از دهان بلندگوها و ارگانهای کنسرسیوم بیرون بیاید تبلیغات دولتیها و خود آقای دکتر امینی چه در این مجلس و چه در خارج از مجلس کراراً آن مطلب را گفتهاند و برخ ما کشیدهاند که بازارهی نفت ما از دست رفته وما نمیتوانیم نفت بفروشیم «نخواهیم توانست نفت صادر نمائیم، البته ممکن است ایشان وقتی جواب این ۰۰ (تیمورتاش: این موضوع حقیقت دارد یا خیر؟) مطلب را بفرمائید و عرایض بنده را جواب بگویند همینطور که جناب آقای تیمورتاش فرمودند بیابند و اشاره به سه سال گذشته بکنند (تیمورتاش: عرض میکنم اصولا حقیقت دارد یا نه) اجازه بفرمائید بیایند و اشاره بگذشته بکنند و بگویند که در ۳ سال گذشته ما نتوانستیم یک سر سوزن از صنایع نفتمان استفاده نمائیم، منکر این حقیقت نمیشوم و هیچکس هم نمیتواند منکر این حقیقت بشود آقای تیمورتاش که ما در سه سال گذشته نتوانستیم جز بمقدار جزئی نفت صادر کنیم (تیمورتاش: آتش بجان شمع فتد کاین بنانهاد) اما چرا نتوانستیم من هم میگویم. آتش بجان شمع بتد کاین بنا نهاد و آن شخصی که این بنا را نهادهاست دولت مقتدر و زورگو و غارتگر دنیاست و آنهم دولت انگلستان است والا ما بانگلستان چه گفتیم؟ ما میخواستیم که حکومت انگلستان را در دنیا ساقط کنیم، ملت ایران میگفت مستعمراتت را بما بده، ملت ایران میگفت ۵۰ سال بما ظلم و تعدی کردی ثروت ما را غارت کردی، در حکومت ما دخالت کردی، مال ما را بردی بس است ملت ایران چیز دیگری نگفته بود. ملت ایران برای اینکه آنها نتوانند بما اعتراض بکنند قبول کرده بود که غرامت هم بدهد و حاضر هم بود که غرامت را بپردازد بدلیل همان قانونی که خود آقایان قبول کردید برای اینکه ملت ایران نمیخواست ناحق بگوید، نمیخواست که در دنیا بگویند او مال مردم را مصادره کرده چون نخواستیم مال کسی را مصادره کنیم دلیلش هم این بود و دلیل دیگری نداشت مگر ندیدید وقتی که یک کسی میآمد مقدار جزئی نفت از ما میخرید همینطور مرتب در دنیا او را تعقیب میکردند و بدادگاهها میکشانیدند، مگر دادگاههای دنیا ما را در فروش نفت خودمان محق نمیدانستند و میگفتند که این نفت مال ملت ایران است یک مطلبی که بنظرم رسید و خوبست که آنرا تذکر بدهم این استکه بنده میبینم در ایرادهائی که بگذشته میشود البته من موافق گذشته آنچه که متعلق بمردم است هستم و بآن وفادارم و آنچه که متعلق باشخاص است و در آن نظریات و اغراض شخصی بکار رفته با آن جنگیدهایم (تیمورتاش: خدا عمرت بدهد ما هم همین را میگفتیم)
یکی از ایراداتی که بگذشته میگیرند اینست که میگویند، موقعی که نفت ملی شد و کشتیهای شرکت سابق میخواستند از ایران نفت ببرند مصدق السلطنه گفته بود که باید یک رسیدی بدهید و در قبال این رسید هر مقداری که میخواهید نفت ببرید مانعی ندارد در مقابل این مطلب انگلستان یا شرکت سابق گفته بود رسید خواهیم داد بشرط این کلمه با حفظ حقوق طرفین باشد این مطلب را یکعدهای گرفتهاند و باستناد این که مصدق بد کرد که این رسید را نگرفت روی اینعمل باو میتازند و باو حمله میکنند، من وکیل مدافع مصدق نیستم ولی از حقوق مردم دفاع میکنم و میگویم آقایان نمایندگان محترم آنروز دکتر مصدق بعد از ملی شدن صنعت نفت حق نداشت چنین موافقتی را بکند برای اینکه آن نفتی که از ایران خارج میشد چون ملی شده بود انگلستان دیگر حقی نسبت بآن نداشت که مصدق السلطنه چنین شرطی را قبول کند در زیر رسید آنها بنویسد با حفظ حقوق طرفین انگلستان مگر در نفت ملی شده ایران چه حقی داشت که بگوید این رسید و این امضاء را اینگونه میخواهم بدهم بلی اگر انگلستان ادعا میکرد که تکلیف غرامت ما چه میشود قانون ایران در مقابل بود که طبق آن قانون دولت ایران قبول کرد و گفت اگر شما خسارت و غرامتی داردی ما میپردازیم والا در نفت ملی شده ایران حقی نداشت که مصدق السلطنه آنرا قبول کند، این کلمه با حفظ حقوق طرفین دیگر معنی نداشت و شرکت سابق حقی نداشت بنابراین دولت در مورد تبلیغی که در باره عمل خودش کردهاست و خواستهاست بگوید که ما چون بازار نداشتیم و چون تمام راههای تجارتی در اختیار کارتلهاست چون بازار فروش در اختیار آنها است بنابراین روی جهات عالیه سیاسی آنها آمدند و با ما میخواهند قرارداد ببندند و از ما نفت بخرند. بنده عرض میکنم اولا همین آمدن آنها و مراعات تمام نکات و دقایق از طرف آنها و ایجاد قید و بند کردن که بمراتب این قرارداد بدتر از قرارداد ۱۹۳۳ است بخصوص دلیل بر احتیاج دنیا بنفت ما است که هم از نظر جنس بمراتب بهتر و هم از نظر هزینه استخراج بمراتب کمتر از نفتهای سایر نقاط خاور میانهاست. من بارها دیدهام که جناب آقای دکتر امینی در خلال فرمایشات خودشان میفرمایند طرف ما یکعده مردم بازرگانند و تاجرند و تاجر هم جز مبنای تجارت و حساب دخل و خرج بچیز دیگری فکر نمیکند این مطلب صحیح است چون طرفهای ما آنهائی که آمدهاند نفت ما را بخرند و اکتشاف و استخراج هم بعهده آنها شده چون مردم تاجری هستند چون میدانند که نفت ایران بهتر است و نفت ایران کمتر هزینه دارد و استخراج واکتشاف آن با هزینه کمی انجام میشود بعلاوه یک تصفیه خانه بزرگ و آماده بکار موجودی است از بابت تصفیه هم چیزی بما نمیدهند یعنی آن اصل ۵۰ دصدر در مورد تصفیه کان لم یکن است لذا آمدهاند و با ما معامله کرده و احتیاج هم دارند، در کمیسیون نفت که بودم وقتی که بحث بود راجع بماده ۲۰ و و ۲۱ برای تولید یکی از آقایان مشاورین دولت یادم نیست گویا آقای مهندس نفیسی بود وقتی که سؤال کردم چطور شده در این دو ماده میزان حداقل تولید معین نشده و تکلیفش معلوم نشده وبعد از سه سال مطلب را مبهم و گنگ گذاشتهاند ایشان از طرف دولت برای اینکه آقایان اعضای کمیسیون نفت را قانع بکنند فرمودند که دنیا چون از نظر صنعتی روزبروز جلو میرود احتیاج دنیا بنفت زیادتر میشود و چون احتیاج دنیا بنفت زیادتر میشود توسعه صنعت نفت هم زیادتر خواهد شد بنابراین جمع استخراج و تولید بهمین نسبت زیادتر میشود توسعه صنعت نفت هم زیادتر خواهد شد بنابراین جمع استخراج و تولید بهمین نسبت زیادتر میشود و چون استخراج و تولید زیادتر خواهد شد مسلم است که تولید ایران هم بهمان مقداری که بعد از سال سوم تعیین شده نخواهد ماند و بطرف جلو خواهد رفت همین بیان همین استدلال، همین منطق یک مدافع این قرارداد دلیل بر اینستکه نفت ما مورد احتیاج دنیاست دلیل بر اینستکه دنیا بنفت ما احتیاج دارد دلیل بر اینستکه بدون این نفت نمیتوانند زندگی کنند نمیخواهم بگویم اگر نفت ایران نباشد تمام صنایع دنیا میخوابد نه بنده این عرض را نمیکنم (عبدالصاحب صفائی: استخراج را در آن قسمتهای خودشان بالا بردند) اجازه بفرمائید همان قسمتهائی که استخراج را زیادکردند وقتی مقایسه میکنیم از نظر هزینه با استخراجی که در معادن نفتی ما میشود و در مملکت ما میشود چون اینجا صرفه دارتر است چون اینجا خرج کمتر است، چون مزد کارگر کمتر است، چون مردم قانع ترند چون اینجا خواربار بحد وفور پیدا میشود هزاران شرایط مساعد دیگری اینجا هست بنابراین بیانی که آقای دکر امینی اینجا میفرمایند که آنها تاجرند و از روی حساب دقیق تجارت حساب میکنند آنها میگویند بنابراین باید برویم آنجائی بهره برداری کنیم آنجائی نفت تهیه کنیم برای فروش و عرضه از نظر هزینه اولیه بهتر است برای ما خرج کمتر از همه جاهای دیگری داشته باشد یک مطلب دیگری هم عرض میکنم در مورد خود قرارداد (دکتر بینا: کم لطفی کردید آقای قنات آبادی) نفهمیدم جناب آقای دکتر بینا.
رئیس- آقای دکتر بینا شما چرا میروید و صحبت میکنید آقای قنات آبادی شما هم صحبتتان را بفرمائید.
قنات آبادی- آقای دکتر مرقوم بفرمائید بنده جبران میکنم.
رئیس- بفرمائید آقا.
قنات آبادی- آقایانی که از قرارداد دفاع میکنند میفرمایند مخالفین با ین قرارداد چند دستهاند اولا عرض میکنم که شأن اکثریت، یعنی شأن قوی این نیست که نسبت بضعیف اهانت کند و فحش بدهد تهمت بزند و بد بگوید (یکی از نمایندگان: ضعیف کیست شما که ضعیف نیستید.) توجه بفرمائید بنده چی عرض میکنم بنده یک اصل کلی میگویم، عرض میکنم شأن قوی و شأن اکثریت اقتضا نمیکند که نسبت بضعیف و اقلیت اهانت کند، تهمت بزند وفشار بیاورد و اختناق بوجود بیاورد (صحیح است) (میراشرافی: آقا اکثریت دکتر مصدق اقلیت ار از مجلس بیرون میکرد)بسیار کار بدی بود بنده عرض میکنم آقایانی که از قرارداد دفاع میکنند آنها میگویند که مخالفین قرارداد چند دستهاند یکدسته از آنها کمونیستها هستند (دکتر بینا: راست است) سکدسته مصدقی هستند (دکتر بینا: اینهم راست است) یکدسته کسب وجاهت کن هستند (دکتر بینا: نشد) یکدسته هم انگلیسها هستند (دکتر بینا: اینهم راست است) و جناب آقای دکتر بینا دوست عزیز ما که این چند شب در خدمتشان خیلی خوش بودیم (خنده نمایندگان) اینجا یک صحبتی کردند البته آن موقعی که اینجا نطق میکردند بنده نبودم ولی بعد که رادیو تهران نطق میکردند بنده نبودم ولی بعد که رادیو تهران نطق ایشان را منتشر میکرد شنیدم که گفتهاند یک دسته هم چغاله مصدقیها از قول آقای دکتر شفق میفرمایند ببینیم آقایان معتقدید که مخالفین قرارداد منحصر باینهاست؟ (عبدالصاحب صفائی: نه یکدسته هم مثل شما) واقعاً بی انصافی است واقعاً بیرحمی است از طرف اکثریت (دکتر بینا: راجع بوکلا صحبت نکردم خارج از مجلس بد) چه شدهاست آن آقایانی که موافق این قرارداد هستند وطنپرستند و آن دستهای که مخالف این قراردادند چهار دستهاند یکدسته شان انگلیسها هستند و یکدسته شان هم کمونیستهایند و یکدسته شان هم مصدقیها و یکدسته شان هم بقول آقا چغله مصدقیها یا بقول آقائی که اسم مبارکشان یادم رفت کسب وجاهت کنها (دکتر بینا: وکلا را نگفتم) پس ما مستثنی هستیم از این دسته بندیها؟ (دکتر بینا: صددرصد) متشکرم (عبدالصاحب صفائی: تا نوع مستثنی چه باشد) البته من با یک قسمت از عقاید آقایان موافقم بنده معتقدم که کمونیستها نه در مملکت ما در همه کشورها چون هدفی که آنها دارند یعنی اسارت ملتها بنفع مسکو (صحیح است) راهی جز اینکه ایجاد اخلال بکنند، اوضاع عمومی مردم را بهم بزنند، مردم را بطرف فقر وبدبختی و برهنگی و گرسنگی سوق بدهند، راهی جز این ندارند و همه جا با هر نقشهای مبارزه میکنند یا هر عمل اقتصادی صحیحی مبارزه میکنند لذا شما میبینید که بعد از جنگ گذشته در اکثر نقاط هر جا که خرابکاری شده، آتشسوزی شده اکثراً دست کمونیستها در کار بودهاست (صحیح ست) اما آقایان محترم چون یکدستهای در دنیا دارای یک همچو فکر بدی هستند این مناط نمیشود که اگر یک عدهای علاقمند بوطن و نهضتشان بودند آنها را هم در ردیف اینها قرار بدهید، علاوه، چیزی که من هر چه بمعزم فشار آوردم این را نفهمیدم که چرا انگلیسها با این قرارداد مخالفند اگر همه علل و جهات را فهمیده باشم، بقول شما کمونیستها و مصدقیها را هم فهمیدم که چرا مخالفند کسب وجاهت کنها یا عوامفریبها را هم فهمیدم که چرا مخالفند اما انگلیسها را نفهمیدم چرا با این قرارداد مخالفند؟ (عبدالصاحب صفائی: برای اینکه صددرصد آنها شده چهل درصد) (دکتر بینا: شریک ملک نمیخواهند) اولا صددرصدشان جناب آقای صفائی چهل درصد نشده ۵۴ درصد شده بعلاوه ششصد میلیون دلار هم سرقفلی گرفتهاند حالا بهمان نسبتی که صددرصد شده ۵۴ در حدود تمام مخارجی هم که میکردند یک قسمت هم در حدود ماهی ۳۰ میلیون لیره میدادند برای دادن خرج و پرسنل وحالا معاف شدند (عبدالصاحب صفائی: زیردریائیها مجانی نفت میبردند) حالا هم همانطور میشود در هر حال ضرری نکرده ان شما هم نفرمائید که ضرر کردهاند خودشان هم اگر ضرر میکردند نمیآمدند ببرند، منفعت هم اگر کردهاند پدر منفعت کردهاند (دکتر بینا: پدر منفعت را دیگر نفهمیدیم) آقایان نمایندگان محترم استحضار دارند که ابتدائی که موضوع نفت مطرح شد در مملکت ما، بنده اقرار میکنم که اطلاعات فنی ندارم و گمان هم نمیکنم که آقایانی که موافق این مطلب صحبت کردند اطلاعات فنیشان زیادتر از بنده باشد یعنی بنده و آقای دکتر بینا دوتائیمان نمیدانیم که اصلا نفت را چه جوری تصفیه میکنند، آقای دکتر امینی وزیر دارائی هم نمیدانندو یا ما نمیدانیم که اجزاء و مواد نفت خام چیست ایشان هم نمیدانند یا نمیدانیم که تصفه خانه را چه جوری میسازند، آقای دکتر امینی هم نمیدانند امورات صنعتی نفت را هیچکدام اطلاع نداریم ولی اگر آقای دکتر امینی بعداً اطلاعاتشان در این قسمت زیاد شده اینرا بنده نمیدانم اما اجمالا من اینرا میدانم چون بنده بوسیله جراید مرکز خواهش کردم از هموطنان خودم، اول اینرا بگویم که وقتی من یک مطلبی را نمیدانم برای بنده هیچ عاری نیست که بروم بپرسم سؤال کنم چون قدر مسلم اینستکه برای اقناع وجدان خودم هم که شدهاست در مطالبی که خودم مسئولیتی دارم باید بروم بحث وغور کنم و بدون فحص و بحث نظریهای نمیدهم چون از ابتدائی که وارد جریان سیاست شدم و وارد زندگی اجتماعی شدم سعی کردم در سیاست هیچوقت تقلید از کسی نکنم و مقلد در سیاست از کسی نباشم بنابراین خواهش کردم استدعا کردم که هر کس بسهم خودش اطلاعاتی که دارد در این زمینه به بنده بدهد و مخصوصاً چون دولت اصرار داشت که این قرارداد از همه قراردادهای خاور میانه و ممالک دیگر بسیار بسیار بهتر است و از قراردادهای گذشته و ۱۹۳۳ هم بسیار بسیار بهتر است من سعی میکردم در این زمینه بخصوص یک اطلاعات جامعی بدست بیاورم مقایسهای بین این قراردادی که دولت بمجلس داده وقرارداد گذشته بشود از نظر روشنی ذهن خودم و روشنی ذهن هموطنانم و اگر آقایان هم اطلاعات بیشتری داشته باشند در اختیارم بگذارند و چون آن اطلاعات مطالبی بود که مغزم گنجایش آنرا نداشت این است که مجبور بودم اینها را بیاورم روی کاغذ ۲۰ صفحه بیشتر نیست این را قرائت میکنم و با اجازه آقایان بعرایض خودم بعد از مؤخرهای خاتمه میدهم.
حال یک نظری کلی نسبت بقرارداد فعلی و نتایج آن. ۱- الف: در قرارداد ۱۹۳۲ حوزه امتیازی ۱۰۰۰۰۰ میل مربع بودهاست. ب: در قراردادی که تقدیم مجلس شدهاست حوزه امتیاز جدید ۳۰۰۰۰۰ میل مربع است.
- ۲- الف: در قرارداد ۱۹۳۳ حق ایران براساس ۲۰ درصد از منابع حاصله از جمیع عملیات شرکت اعم از استخراج و تصفیه و فروش و حمل و نقل و توزیع و همچنین مقداری حق الامتیاز ومالیات تضمین شده بطلا بودهاست. ب: در قرارداد فعلی حق ایران از بابت مالیات و حق الامتیاز و سود هم رویهمرفته مساوی ۵۰ درصد سودخالص فروش نفت خام بخریداران عضو کنسرسیوم است لکن خریدارانی که نفت خام ما را بقیمتهائی که خودشان اعلام خواهند داشت خریداری خواهند نمود و البته ما از منافع تصفیه و فروش وغیره محروم خواهیم بود و حال آنکه منافع حاصله از نفت تصفیه شده با توجه به قیمتبندی فعلی نفت خام در حدود سه برابر عایدات ما طبق قرارداد فعلی و بر اساس ۵۰ درصد منافع میباشد یک نکته را بنده در اینجا قبلا بآقایان تذکر بدهم در این قرارداد وقتی صحبت قیمت توی کار میآید آن قیمتی است که در ساحل یا آنجائی که نفت را به کشتی میدهند باصطلاح این قرارداد فوت نفت آن قیمتی است که شرکتهای بازرگانی مشابه نفت را از همان جنس و از همان نوع اعلام میکنند مثلا فرض بفرمائید که شرکت بازرگانی کویت اعلام کند که یک تن نفت خامی که از نظر جنس هم مشابه نفت ایران است ۶ دلار است یک شرکت دیگر هم این قیمت را اعلام میکند بنابراین قیمت نفت ما هم در ساحل یعنی آنجائیکه تحویل کشتی میدهند همان مبلغی میشود که این شرکتهای مشابه روی این نفت مشابه میگذارند. و خود آقایان محترم هم این مطلب را میدانند که تمام امتیازها و حوزههای نفتی خلیج فارس در اختیار این کنسرسیوم و یا اعضای این کنسرسیوم میباشد بنابراین حق دارند که نفت خوزستان را هر مقداری که میخواهند قیمت کنند و بالنتیجه تأثیر در میزان نفت مملکت ما مینماید و بالنتیجه میزان درآمد ما بالا یا پائین میرود یعنی شرکت مشابه اگر یک تن نفت را فرض کنید ده لیره قیمت کنند مشابهش در مملکت ما هم یک تن نفت ده لیره قیمت پیدا میکند و اگر یک تن نفت را سه لیره قیمت کنند قیمت نفت ما هم مشابه آن تنی سه لیره تعیین میشود پس بنابراین میزان درآمد بنسبت ۵۰ در ۵۰ بستگی دارد بآن قیمتی که در خلیج فارس تعیین میشود و این قیمت را چه اشخاصی تعیین میکنند؟ همین کمپانیهائی که تمام حوزههای نفتی خلیج فارس در اختیار آنهاست البته راجع به نفت تصفیه شده مطابق این قرارداد کنسرسیوم تضمین نکردهاست که چه مقدار نفت تصفیه میکند و اساساً تضمین نکرده که نفت تصفیه کند و آن مقدار و آن رقمهائی هم که در قرارداد هست که از سال اول چه مقدار و سال دوم چه مقدار یک کلمه و قید راجع به تصفیه در این ماده گنجانیده نشدهاست یعنی آنها ضمانتی ندارند که نفت تصفیه بکنند یا نکنند و بالنتیجه این دستگاه عظیم تصفیه نفت آبادان آهسته آهسته در اثر اینکه کاری از آن نمیخواهند بمرور ایام فلج میشود و ما هم باید قیمتش را در ظرف دهسال مستهلک کنیم و عاقبت هم چیزی در دستمان نباشد. حالا با اجازه آقایان قسمتی را که نوشتهام میخوانم.
- ۳- الف: بر اساس قرارداد ۱۹۳۳ تغییر قیمت نفت خام اثر زیادی در میزان عواید ایران از نفت خود بصورت حق الامتیاز و مالیات و سود بازرگانی نداشت. ب: بر اساس قرارداد فعلی چون سهم ما فقط ۵۰ درصد منافع حاصله از نفت خام است و در دورهها ی بحران اقتصادی هم میزان استخراج و هم قیمت نفت هر دو تنزل خواهند نمود. تغییرات عواید ایران از سالی بسال دیگر بمراتب زیادتر و سنگینتر شده و ثبات اقتصادی اینکشور کاملا از بین برده شدهاست.
- ۴- الف: در قرارداد ۱۹۳۳ آخر عمر قرارداد سال ۱۹۹۲ بودهاست. ب: در قرارداد فعلی آخر عمر قرارداد آخر سال ۱۹۹۴ یعنی دو سال دیرتر خواهد بود.
- ۵- الف: در قرارداد ۱۹۳۳ آخر عمر اصولا محاکم بر حتی حکمیت در ایران و طبق قوانین ایران پیش بینی نشده و هر وقت شرکت بخواهد از هیئت حکمیت اجتناب کند میتواند اختلاف را بحکم واحد رجوع کند این راه برای او باز است. ب: در قرارداد فعلی هم با وجود آنکه مقررات حکمیت بسیار مفصل است باز هم اگر میل طرفهای ما باشد همیشه اختلاف منجر برای لازم الاجرای حکم واحد خواهد شد و باز هم حکمیت اصولا بر اساس مقررات دیگر کشورها خواهد بود.
- ۶- الف: در قرارداد سابق سعی شده بود از توسعه صنعت نفت و اداره آن بدست افراد ایرانی جلوگیری شود. ب: در قرارداد فعلی هم از اداره صنعت نفت بدست ایرانی جلوگیری شده و مقرراتی پیش بینی شدهاست که مردم ایران بهیچوجه نخواهند توانست صنایعی که در مبنای مواد اولیه نفتی باشد در ایران ایجاد کند مگر اینکه کنسرسیوم آنرا قابل توجه نداند.
وگرنه با استفاده از معافیتهای گمرکی و محدودیتهای مالیاتی همیشه شرکتهای مشابه ایرانی را خرد کرده از بین خواهند برد البته همه آقایان محترم این قرارداد را مطالعه فرمودهاند وقتی که کارهای شرکت نفت در آنجا قسمت شده عیناً مثل آن مثلی است که پدری وقتی مرد یک وارث گردن کلفت بجا گذاشت با یک وارث ضعیف بیچاره پزوائی، این دو وارث آمدند نشستند قسمت کنند مال بابا را. گردن کلفت گفت: این گربه معومعو کن بابا از آن تو، آن قاطر چموش لگد زن از آن من. از سطح حیات تا پشت بام از آن من و ازبام تا به ثریا از آن تو. این قسمتی که در این قرارداد شده عیناً همینطور است. اکتشاف و استخراج و بهره- برداری تمام صنایع نفتی ایران حتی لوله کشی مخصوص استخراج و اکتشاف مانع للغیر برای دو شرکت عام و کنسرسیوم من وقتی این وظایف ایران را میبینم درست میبینم این عین آن قسمت گردن است وظایف ایران عبارت است از راهسازی، خانه سازی، سیم بانی، نظافت و بهداشت و امور اجتماعی، که این امور اجتماعی را از جناب آقای دکتر امینی خواهش میکنم که وقتی اینجا تشریف آوردند یک خوردهای برای ما توضیح بدهند که ببینیم این امور اجتماعی که شما قبول کردهاید چقدر وسعت دارد که ما هم بگوئیم انشاءالله شما همیشه باشید این امور اجتماعی را خودتان انجام بدهید بهر صورت این است و این دولت مدعی است که این قرارداد در چهاردیواری قرارداد ملی شدن صنعت نفت عمل شده و یک سر سوزن و یک (واو) هم از آن تخلف نشدهاست شرکت ملی نفت در مؤسسات نفتی هیچ کاری ندارند و جز یک کارهای محدود پیش پا افتاده که چند تا شرکت خصوصی و معمار و باصطلاح اشخاص آشنا و وارد میتوانند بکنند و همه کار در اختیار آن شرکت عاملی است که قبلا خودشان را ثبت دادهاند و الان هم افراد و اعضایشان بدون اینکه قرارداد تصویب شده باشد مشغول عمل هستند و یک مطلبی که بنده اینجا حالا خاطرم آمد و تذکر میدهم و خواهش میکنم که جناب آقای دکتر امینی اینجا برای ما روشن بفرمایند که ما بفهمیم این است. البته آقایان میدانند که این دو شرکت عامل بر اساس قوانین هلند به ثبت رسیده ببخشید بر اساس قوانین هلند تشکیل شده اما در ایران بثبت رسیده. حالا خواهش میکنم که جناب آقای دکتر امینی این مطلب را برای ما روشن کننند که این دو شرکت عامل که بر اساس قوانین هلند تشکیل شده و اینجا بثبت رسیده، اگر تضادی بین قوانین مملکتی ما و قوانین کشور هلند پیش آمد کدامیک از این قوانین در باره شرکت مجری است یعنی این دو شرکت عامل تسلیم قوانین مملکتی ما هستند یا نیستند و مدعی هستند که ما چون بر اساس قوانین هلند تشکیل شدهایم و طبق این قرارداد ماده ۴۶ یا ۳۵ است نمیدانم بعد عرض میکنم که کدام مادهاست که اگر در کشورهای متبوعه این کنسرسیوم قانون و تصویبنامهای صادر شود که آن قانون و تصویبنامه اعضای کنسرسیوم را از عمل به تعهدات خودش باز بدارد اعضای کنسرسیوم قصوری نکردهاند، گناهی نکردهاند یعنی اعضای کنسرسیوم میتوانند اگر یک قانونی در کشور هلند یا آمریکا یا انگلستان یا فرانسه گذشت که هیچ شرکتی که وابسته به این ملیت است حق ندارد که در معاملاتش با ملل دیگر سود و منفعت را ۵۰ و ۵۰ تقسیم کند اگر یک چنین تصمیمی در کشورهای دیگر گرفتند مطابق این قرارداد (مهندس جفرودی: ماده ۴۷ است) بله الان عرض میکنم جزء ب ماده ۴۷ است که میگوید بدون اینکه این جزء تأثیری در مقررات جزء (ب) ماده ۴۱ این قرارداد داشته باشد آقایان خوب میدانند که جزء ب ماده ۴۱ این است که دولت ایران وقوه مقننه ایران بهیچوجه نمیتوانند در آینده قانونی بگذارند که آن قانون مقررات این قرارداد را لغو کند اولا مجلس ایران اساساً حق تصویب چنین قانونی را ندارد برای اینکه ما اولا وکیلیم از طرف موکلینمان برای این دوساله بعد در دورههای آینده وکلای دیگری در این مجلس خواهند آمد و آنها هستند که باید نظریات موکلین خودشان را انجام بدهند و اجرا بنمایند ما پیش پیش نمیتوانیم برای مجلس یعنی قوه مقننه تکلیف تعیین کنیم ممکن است همانطور که سیره پارلمانها است ما قانونی بگذرانیم بر ای وضع فعلی اما هیچ مجلسی نمیتواند برای قوه مقننه در آینده تکلیف تعیین کند بنابراین جزء ب ماده ۴۱ از اصل لغو است.
حالا ما باین مطلب کاری نداریم این جزء ب ماده ۴۷ میگوید بدون اینکه این جزء تأثیری در مقررات بند ب ماده ۴۱ این قرارداد داشته باشد یعنی چه؟ یعنی دولت ایران را از حساب جزء ب ماده ۴۷ خارج میکند میگوید تکلیف او را که در ماده ۴۱ تعیین کردم و تو حق نداری که در آینده قانونی بگذرانی که این قرارداد لغو شود اما ما که طرف توهستیم اگر در مملکت ما یک قانونی گذشت تصویبنامهای گذشت که ما ملزم به اجرای آن قانون و تصویبنامه بودیم و قبول کردن آن قوانین و تصویبنامه دولت متبوعه ما را از عملکردن به تعهداتمان در ایران بر طبق این قرارداد بازداشت قصوری نکردهایم تقصیری نکردهایم گناهی ندارد اشکالی ندارد یعنی آنها میتوانند باستناد قوانین و مقررات مملکتی خودشان زیر این قرارداد بزنند اما ما مجالس آینده را هم ملزم میکنیم که حق ندارند قانونی برخلاف این قرارداد تنظیم و تصویب کنند.
- ۷- الف: در قرارداد ۱۹۳۳ سعی شدهاست که ایران نتواند نفت خود را به کشورهای همجوار صادر نماید و بازاری در کشورهای همکیش و دوست برای فروش نفت خود ایجاد نماید. ب: در قرارداد فعلی هم با نهایت مهارت مقرراتی پیش بینی گردیدهاست که نفت بتواند توسط اعضاء کنسرسیوم از هر نقطه کشور ما صادر شود ولی ایرانی حق ندارد نفت داخل ایران را برای تأمین مشتری در کشورهای همجوار صادر نماید و در هر حال شرایط امکان صدور نوعی است که نفت صادر شده توسط شرکت ملی نفت ایران گرانتر از نفت صادراتی کنسرسیوم و اعضای آن تمام شودو بنابراین صدور نفت توسط ایران غیر مقدور و یا محدود باقلام بسیار کوچکی باشد که جنبه تجارتی مهم و تهیه بازار نتواند پیدا کند.
- ۸- الف: در قرارداد ۱۹۳۳ شرکت برای کلیه واردات خود هیچ قید وشرط و محدودیتی نداشت و حتی از معافیتهای پیش بینی در قرارداد سوء استفاده هم مینمود. ب: در قرارداد فعلی هم قرارداد نوعی پیش بینی شدهاست که شرکتهای عامل و شرکتهای بازرگانی بتوانند هرچه را لازم برای خود تشخیص میدهند اعم از ماشین آلات وادویه و ابزار کار و خوراک و پوشاک و مصالح از خارج وارد کنند و فقط قید آنها این است که جنس مشابه آن در ایران و با مشخصات مشابه نتواند ارزانتر تمام شود و همه کشدار بودن این شرط را میدانند و نتیجه اینکه کنسرسیوم به بهانه مشخصات عالیتر و یاقیمت ارزانتر همیشه خواهد توانست حتی اجناس مشابه آنچه در ایران تهیه میشود از خارج وارد نماید.
- ۹- الف: در قرارداد ۱۹۳۳ تسهیلات و استثناهای خاصی برای کارمندان و کارشناسان خارجی شرکت پیش بینی شده بود که طبق آن شرایط این افراد میتوانستند به هر کجا که مایل باشندآزادانه رفت و آمد نمایند. ب: در قرارداد فعلی نیز مقرراتی لااقل بهمان وسعت برای رفت و آمد کارمندان کنسرسیوم در سراسر ایران پیش بینی شدهاست و البته این مسافرتها در حوزه امتیازی که مساحت آن سه برابر شدهاست و شامل حساسترین ومهمترین نقاط مرزی ایران است بکلی آزاد و خارج از هر قید بوده و فقط خواستن کنسرسیوم شرط است و همه کارمندان دولتی هم بایستی مساعدت و تسهیلات لازم را بعمل آورند. بنده لازم میدانم باز یک نکتهای را راجع به قرارداد تذکر بدهم البته اگر آقایان موافقت بفرمایند این بیست صفحهای که نوشته شده بدهم به تندنویسی و در صورتجلسه درج شود بنده از خواندنش صرفظر میکنم اما اگر موافقت نفرمایند بنده مجبورم که بخوانم (عدهای از نمایندگان: موافقیم اشکالی ندارد).
رئیس- با موافقت مجلس میگذاریم در صورتجلسه.
نورالدین امامی- همه موافقند مقام ریاست هم موافقت فرمودند. قنات آبادی- پس بنابراین این بیست صفحهاست که دنباله نطق و نظریاتم را میگذارم برای اینکه در صورتجلسه وارد شود (صحیح است). چون احساس میکنم که آقایان کسل میشوند و حوصله زیادی برای شنیدن اینگونه مقایسهها ومطالب را ندارند (عمیدی نوری: اینطور نیست) آقای عمیدی نوری حالا مجلس هم موافقت کردهاست که توی صورتمجلس وارد شود (عمیدی نوری: شما نمیتوانید بخوانید والا بخوانید) لجبازی کار شیطان است (عمیدی نوری: نوشتهاند و بشما دادهاند که نمیتوانید بخوانید) (زنگ رئیس) (نورالدین امامی: مقام ریاست تصویب کردند آقای قنات آبادی شما امر ریاست را اجرا کنید) تا آقای عمیدی نوری رسماً معذرت نخواهند نمیکنم ما در آینده خواهیم دید که به کی مینویسند و دستش میدهند آقای عمیدی نوری ما در تمام مدتی که شما نطق میکردهاید دیدیم که از روی نوشته میخواندید (عمیدی نوری: خودم مینوشتم) روزنامه شما را هم کس دیگر اداره میکند شما فقط یک کار میتوانید بکنید و آنهم این است که میتوانید دفترچه مالکیت رویهم بگذارید (عمیدی نوری: آنهم مطابق دین اسلامی است که خودت معتقدی) اسلام غارت را نمیگوید.
رئیس- آقای عمیدی نوری بشما تذکر میدهم بشما چه ایشان میتوانند بخوانند یا نمیتوانند بخوانند. عمیدی نوری- تا مطلبی در مجلس خوانده نشود چطور میتواند در صورتجلسه قید بشود این برخلاف آئین نامهاست این برخلاف قانون اساسی است.
رئیس- خود مجلس موافقت کرده. شما همانوقت باید بگوئید که مخالفم.
عمیدی نوری- مجلس جائی است که باید مذاکرات را مردم بشنوند این برخلاف اصل قانون اساسی است این برخلاف آئین نامه داخلی است مذاکرات مجلس علنی است.
رئیس- آقای قنات آبادی بخوانید.(یکنفر از نمایندگان: بدهید یکی از منشیها بخوانند اگر جنابعالی خسته هستید)
عمیدی نوری- برخلاف قانون است. برخلاف قانون اساسی است.
رئیس- وقتی مجلس رأی بدهد قانون است ولی نمیخواهیم که سابقه گذاشته بشود ممکن است بدهید یکی از آقایان منشیها بخوانند.
قنات آبادی-
- ۱۰- الف: در قرارداد ۱۹۳۳ اصولا امکان عملیات شرکت سابق در خارج از حوزه امتیازی پیش بینی نشده بود. ب: در قرارداد فعلی کنسرسیوم میتواند هر گونه عملیاتی را بصورت درخواست شرکت ملی نفت و یا شرکت سهامی نفت ایران در سراسر ایران انجام دهد هر نوع پیش بینی میشود که از دستگاه شرکتهای عامل برای اکتشای و چاهزنی و وسایل استخراج و لوله کشی و ساختمان تصفیه خانه و غیره در سراسر ایران بتوان استفاده نمود و یا بعبارت دیگر با استفاده از دولتهای دست نشانده عملا حتی عملیات خارج از حوزه امتیازی از نظر عملیات مربوط به نفت یا هر عملی که بتوان بآن چسبانید بدست کنسرسیوم خواهد افتاد.
- ۱۱-الف: در قرارداد ۱۹۳۳ اصولا با مقررات یک شرکت و قوانین یک کشور سرو کار داشتیم. ب: در قرارداد فعلی ایران بایستی یک دستگاه عظیم مشاوره حقوقی که فوق العاده پرخرج تمام میشود دایرکند و یا همیشه از طرف اعضای کنسرسیوم کلاه قضائی هم با قرارداد گل و گشاد فعلی بسرش برود زیرا عملا دولت ایران با حداقل ده شرکت مختلف که بر اساس قوانین کشورهای مختلف جهان تأسیس شدهاند سروکار داشته و بنابراین دستگاه وسیع مشاوره حقوقی آن بایستی عملا از قوانین اکثر کشورهای مهم جهان اطلاعات عمیق در دست داشته باشد. اینجا همان یکی مهم بود که جناب آقای دکتر امینی که بنده عرض کردم که این دو شرکت عامل که بر اساس قوانین هلند تشکیل شده بر طبق قوانین ما این دو شرکت بثبت رسیدهاست خواهش میکنم یادداشت بفرمائید (فرود: شما حاشیه هم میروید) بله بنده حاشیه هم میروم.
- ۱۲- الف: در قراردا د ۱۹۳۳ در دولت ایران که هیچگونه شرکت نفتی دایر نکرده و هزینه سنگین یک چنین مؤسساتی را روی دوش خود نداشت هیچکاری در زمینه صنعت نفت نه حق داشت و نه میتوانست در سراسر حوزه امتیازی و حتی در سراسر ایران از نظر فروش نفت انجام دهد. ب: در قرارداد فعلی دولت ایران که هم اکنون هزینه دستگاه وسیع شرکت ملی نفت ایران و شرکت سهامی نفت ایران را بر دوش دارد بهیچوجه حق ندارد عملیات فنی نفت در سراسر حوزه امتیازی که مساحت آن سه برابر هم شده و شامل مهمترین منابع نفتی و در حدود نیمی از وسعت کشور است دست بزند و حتی پیش بینی شده که هر عملی را که شرکت ملی نفت ایران نخواهد انجام دهد نمیتواند مستقیماً تصدی آنرا هر قدر هم کوچک و بی اهمیت باشد بعهده گیرد بمحض اینکه با عمل اکتشاف و استخراج و لوله کشی و حمل نفت و تصفیه آن سروکار داشته باشد بایستی الزاما این عملیات وسیله شرکتهای عامل بخرج شرکت ملی نفت انجام شده و شرکت ملی نفت از این بابت هم سهمی از مخارج شرکتهای عامل را پرداخت نماید.
- ۱۳- الف: در قرارداد سابق فقط نماینده دولت ایران حق داشت کنترل میزان نفت صادر شده را بماید و تمام هزینه این عملیات بعهده شرکت بود. ب: در قرارداد فعلی شرکت که حق کنترل میزان نفت و محاسبات مربوط به هزینههای اکتشاف و استخراج و لوله کشی را اصولا دارد حق مداخله در هزینههای تصفیه و بارگیری صادراتی نفت و بخصوص نفت تصفیه شده را علی الاصول ندارد ولی تمام بار عملیات مربوط بخانه سازی و وسایل بهداشت بطور کلی و نگهداری بر اساس بودجههایی که شرکتهای عامل برای این قبیل امور تصویب مینمایند بر عهده شرکت محول است و معنی این پیشرفتها این است که تمام عدم رضایتها و ناراحتیهای کارگران بر عهده و مسئولیت شرکت ملی نفت و دولت ایران بود و با این عمل ماهرنه اعضای کنسرسیوم هیچگونه مسئولیت کارگری بر عهده ندارند و مسلم است که موضوعهای بالا یکی از عوامل بسیار مهم اصطکاک و ناراحتی و شکایات و حکمیتهای مندرج در قرارداد خواهد شد.
- ۱۴-الف: در قرارداد ۱۹۳۳ شرکت میتوانست در برابر حوزه امتیازی خود از سنگ و ماسه و خاک و کلیه مصالح ساختمانی مجاناً و بدون هیچگونه تعهد استفاده کند جز پرداخت خسارت آنهم در صورتی که زیانی وارد آید. ب: در قرارداد فعلی هم در سراسر حوزه امتیازی که وسعت آن سه برابر شده و نیمی از مساحت ایران را شامل است همین حق با وضوح بیشتری شناخته شدهاست و لااقل اگر این حق که خلاف اصل است وجود نداشت سالیانه ده میلیون ریال عاید مردم و مقامات دولتی از راه عوارض شن و ماسه وسنگ و خاک میشد و ارزی وارد کشور میگردید که میزان عواید و ذخیره ارزی کشور را بالا میبرد.
- ۱۵- الف: اگر در قرارداد۱۹۳۳ شرکت سابق نفت متعهد بودهاست که ارز خود را بقیمت رسمی ببانک ملی ایران بفروشد و از ریال آن بر ای انجام هزینههای کارگر ی وحقوق کارمندان و مخارج کارمندان خارجی خود در ایران استفاده کند. ب: در قرارداد فعلی کنسرسیوم لیره و یا در صورت تمایل خودشان هر ارز دیگری را که بخواهند برای مخارج خود د ر ایران بمصرف رسانند پیش بینی شده که بر اساس بهترین نرخهای ارزهای صادراتی یعنی بقیمت رسمی بعلاوه قیمت گرانترین گواهینامهها ببانک خواهند فروخت و البته از نظر دیگر مخارج داخلی هم که بر یال برآورد خواهد شد همان نرخ را در مساعدترین فصول مبنای تبدیل ارز قرار داده و ریال آنرا در اختیار شرکت ملی نفت ایران خواهند گذارد وبنابراین هزینه ارزی بمقادیر فوق العاده زیادی تقلیل خواهد یافت و ایرانی بوضع سابق ضرر ارزی قابل ملاحظهای متحمل خواهد شد مهمتر اینکه فروش هر ارزی اصولا ضمن قرارداد فعلی و در صورت تمایل اعضای کنسرسیوم پیش بینی شدهاست و مبنای معامله آن ارزها نرخ بورس لندن آن ارزها نسبت به لیره مبنای تعسیر قرار خواهد گرفت و با اینصورت ایران بصورت یک جنگ ارزهای خارجی که ممکن است ارزهای بسیار نامرغوبی نیز از نظر نیازمندیهای ایران باشد درخواهد آمد و بعبارت دیگر ایران مرکز فروش ارزهایی که از نظر کنسرسیوم زائد بر احتیاجات آنها در سراسر جهان است درخواهد آمد که اصولا وضع بسیار بد وناپسندیدهای بوجود خواهد آورد.
رئیس- آقای قنات آبادی تأمل کنید یک توضیحی بنده بدهم اینکه گفتم بدون قرائت در مجلس چاپ شود نه اینکه در متن صورتمجلس گذاشته شود بلکه چاپ بشود و علیحده بین آقایان نمایندگان توزیع بشود و هیچ مانعی ندارد که اگر موافقت مجلس باشد همین کار را بکنیم اگر شما هم موافق باشید اینرا چاپ کنیم و بین آقایان نمایندگان توزیع کنیم (عمیدی نوری: این صحیح است بنده هم موافقم)
قنات آبادی- بنده قصدم این نبود جناب آقای رئیس بنده قصدم این بود که چون خسته شدهام و بعلاوه برای اینکه معلوم شود اصراری در این ندارم که مجلس طول بکشد و آقایان نمایندگان خیال نکنند که من مصرم باینکه در جلسات متعددی صحبت بکنم و چون قطعاً هم باید این مطالب در صورتجلسات گذاشته شود. بنده البته از آنطرف هم از آئین نامه اطلاع داشتم که میشود که این مطالب علیحده چاپ بشود و خصوصی بآقایان نمایندگان داده شود استدعای بنده و تذکر بنده و خواهش بنده از مقام ریاست و مجلس شورای ملی این بود که اگر اجازه بفرمایند این بیست صفحه را الآن در حضور جنابعالی بنده بدهم به اداره تند نویسی و جزو صورتجلسه بشود برای این از مجلس کسب اجازه خواستم بکنم که مجلس اجازه بدهد چون من خسته هستم نخوانم و در صورتجلسه درج شود والا نظر دیگری ندارم جز اینکه در صورتمجلس باشد و حالا هم چون خسته هستم اجازه بفرمائید که یکی از آقایان منشیها بقیه اینرا قرائت بکند.
رئیس- اگر بخواهیم جزو صورتمجلس بشود نمیشود همانطور که گفته شد ممکن است علیحده چاپ شود چون یک سابقهای گذاشته میشود که آن سابقه صحیح نیست ولی ممکن است بدهیم منشی قرائت بکند و همان در صورتمجلس چاپ میشود این مانعی ندارد.
عمیدی نوری- اگر خوانده نشود خلاف قانون اساسی است.
تیمورتاش- معمول نیست چیزی که در مجلس گفته نشده در صورتجلسه قید شود. (مطالب آقای قنات آباد ی را بقرار آتی آقای محمدعلی مسعودی (منشی) قرائت نمودند)
- ۱۶- الف: طبق قرارداد ۱۹۳۳ قسمت مهم عقاید ایران که از حق الامتیاز و مالیات تشکیل میشد چون تضمین شده بطلا بود اصولا و منطقاً آن قسمت مهم قابل تبدیل به هر ارزی بود که مورد نیاز و نظر دولت ایران باشد. ب: در قرارداد فعلی بطور اصول تمام عایدات ایران به لیره دریافت و به لیره مصرف خواهد شد و ما سخت تر از پیش در گروه استرلینگ وارد شدهایم و در هر حال حداکثر ۴۰ درصد از عواید حاصل از نفت ظاهراً قابل تبدیل به ارزهای محکم دیگری که ایران خواستار آن باشد خواهد بود و از این حیث نیز وضع نامناسبتری از نظر ایران پیش بینی شدهاست.
- ۱۷- الف: درقراردا د ۱۹۳۳ هیچگونه حتی برای ایران از نظر فروش نفت و مواد تصفیه شده پیش بینی نشده بود. ب: در قرارداد جدید شرکت ملی نفت حق فروش نفت تصفیه شده در بنادری غیر از بنادری که در اختیار کنسرسیوم است خواهد داشت ولی چون پیش بینی شده که شرکت ملی نفت باید مواد نفتی خود را چندین شیلینگ گرانتر از مواد مشابه کنسرسیوم و اعضای آن بفروشد نتیجه اینکه از نظر تجاری فروش مواد تصفیه شده و سوخت کشتی که مصرف مهمی دارند برای ایران عملا غیر میسر شدهاست و اثر شناسائی حق فروش مواد تصفیه شده توسط شرکت ملی نفت را از میان برده و بنابراین عملا وضع همان وضع قرارداد ۱۹۳۳ یعنی عدم امکان فروش مواد تصفیه شده برای صدور و عدم امکان فروش مواد سوختی میباشد.
- ۱۸- الف: در قرارداد ۱۹۳۳ قیمت نفت مصرفی داخل ایران بر اساس ارزانترین قیمت خلیج مکزیک و خلیج رومانی با ده درصد تخفیف معین میشد و چون قیمت خلیج رومانی همیشه ارزانتر بوده قیمت فروش نفت مصرف داخلی ایران در حقیقت با تخفیفهائی بمراتب بیش از ده درصد قیمتهای خلیج فارس بود. ب: تنها اولویتی که قرارداد فعلی بر قرارداد ۱۹۳۳ دارد همان قیمت تمام شده نفت مصرف داخلی ایران است که موجب ارزانی سوخت و تقلیل هزینه حمل و نقل در ایران خواهد شد و این عبارت خواهد بود از قیمت تمام شده نفت خام بعلاوه یک شیلینگ برای هر متر مکعب بابت هزینه تصفیه نکتهای که جالب توجهاست که ایران اصولا تمام مواد به دست آمده از نفت تحویلی برای تامین مصرف داخلی خود را البته به همان نسبت که از تصفیه بدست میآید مصرف نخواهد کرد ومعلوم نیست که مازاد پارهای از محصولات تصفیه شده از مصرف داخلی ایران چه خواهد شد وتکلیف آن مواد نفتی اضافه چیست بدیهی است در این مور د هم آقای امینی هنری نکردهاند زیرا در عراق شرکتهای صاحب امتیاز متعهدند نفت مصرفی عراق را مجانا تحویل دولت عراق بدهند
- ۱۹- الف –در قرارداد۱۹۳۳ اصولا حق خریداری سهام شزکت سابق در صورت انتشار سهام جدید برای دولت ایران تصریح شدهاست. ب- در قراردادفعلی اصولا یعنی در این زمینه در میان نیست و این حق منتفی شدهاست
- ۲۰- الف – در قرارداد ۱۹۳۳ شرکت سابق نفت مجبور نبوده هیچ مقدار از ارز حاصله از فروش نفت ایران را به پول ایران تبدیل کند. ب- در قرارداد فعلی همین وضعیت وجود دارد وحال آنکه در کشوری مثل ونزوئلا شرکتها نمیتوانند ۸۰ درصد ارز حاصله از کشور خارج کنند
- ۲۱- الف – در قرارداد ۱۹۳۳ موضوع حق استفاده از آب متعلق به غیر یا آبهای زراعتی پیش بینی نشدهاست. ب – در قرارداد فعلی حق استفاده از آب وخرید آن پیش بینی گردیده ا ست.
- ۲۲- الف – در قرار داد ۱۹۳۳۳ شرکت سابق متعهد بوده که حداکثر صرفه جوئی رامراعات کند والبته همیشه گازها را به باد هوا داده وآنچه را که خود مجتنا مصرف نکرده سوزاندهاست ب- درقرارداد فعلی قیمت گازها اصولا همان قیمت حمل و نقل ودر صورت اقتضا هزینه تولید آن میباشد وعایدی ناچیز برای دولت ایران ولی باز هم تعهدی در مصرف کامل گازها پیش بینی شدهاست.
- ۲۳-الف- طبق قرارداد ۱۹۳۳ کمپانی عبارت بودهاست از شرکت سابق بعلاوه تملم شرکتهای فرعی ووابسته آنها ب- در قرار داد فعلی عینا همین پیش بینی شده منتها برای شرکتهای فرعی وابسته حقوق خاصی هم تصریح شدهاست.
- ۲۴-الف – درقرارداد۱۹۳۳۳ حق لوله کشی به صورت مانع للغیر نیست و تصریح در این امر دارد و علاوه تمام سواحل فارس و کرمان و بلوچستان از حوزه امتیازی خارج و هر عملی در آن برای ایران آزاد بودهاست. ب – در قرارداد فعلی تمام سواحل جنوبی ایران جزء حوزه امتیازی رفته و لوله کشی هم از عملیات مانع للغیر است و فقط شرکت ملی نفت میتواند از کمپانی تقاضا کند که به خرج او لوله کشی شده ولی به شرط آن که اداره و بهره برداری از آن را به شرکتهای عامل واگذار و خرج آن را طبق میزانی که شرکت عامل مزبور تعیین خواهد نمود بپردازد.
- ۲۵ – الف - در قرارداد ۱۹۳۳ تا ۵ سال اول شرکت برای انتخاب ۱۰۰۰۰۰ میل مربع خود حق اکتشاف در حوزه امتیازی سابق خود را داشته و به هر حال پس از ۵ سال حق او محدود به یکصد هزار میل مربع میشده که سواحل کرمان و بلوچستان و سواحل شرقی فارس از آن خارج بودهاست. ب - در قرارداد فعلی تا ۲۵ سال دیگر حوزه امتیازی ۳۰۰۰۰۰ میل مربع باقی خواهد ماند و بعد از آن برای ۵ سال تمدید اول ۲۴۰۰۰۰ میل مربع خواهد بود و بنابراین حتی در ۵ سال آخر حوزه امتیازی یک برابر و نیم حوزه امتیازی شرکت سابق خواهد بود و علاوه تمام سواحل ایران پیوسته جزء حوزه امتیازی باقی خواهد ماند و البته منظور اصلی از این امر اینست که همیشه ایران و شرکت ملی نفت ایران که جز اسمی از نفت برای آن باقی نمانده نتواند بدون وساطت شرکتهای عامل به دریا دست پیدا کند.
- ۲۶ - الف - در قرارداد ۱۹۳۳ اقلا پیش بینی شده که اماکن مقدسه با شعاع دویست متر اطراف آن از هرگونه عملیات شرکت بایستی برکنار بماند و اگر عملیات منجر به یافتن آثار عتیقه گردد به ایران تسلیم شده و اگرچاه زنی منتج به پیدایش آب شود آن چاهها مجانا تحویل دولت ایران شده. ب – در قرارداد فعلی ابدا چنبن شرایطی پیش بینده ی نشده و بنابراین طبق قرارداد هیچ محلی استثنا نیست و در صورت میل شرکت حق غمل خواهد داشت و فقط خسارت مادی را جبران خواهد کرد و اگر آثار عتیقه و یا آبی هم پیدا شد الزامی ندارد که به دولت ایران واگذار کند.
- ۲۷ – الف – در قرارداد ۱۹۳۳ زمینی متعلق به مردم اعم از این که مورد استفاده قبلی بوده باشد یا نباشد بایستی شرکت سابق برای تحصیل حتی در آن با وساطت دولت اقدام و حقوقی به مالک زمین بپردازد و خسارات وارده به هرکس جبران خواهد شد. ب– در قرارداد فعلی زمینهایی که از آنها در موقع درخواست استفاده نمیشود چه مال دولت و چه مال اشخاص مجانی خواهد بود و فقط برای زمینهایی که مورد استفاده بودهاند اجازه پرداخت و یا زمین به قیمت عادله معامله محلی بین خود مردم خریداری خواهد شد.
- ۲۸ – الف – اگر در قرارداد ۱۹۳۳ کلیه هزینههای متعلق به خربد زمین از قبیل حق دلالی و حق دفتر و حق تمبر و حق ثبت و غیره و اقدامات اداری آن به عهده و هزینه شرکت سابق بودهاست ب – در قرارداد فعلی هرگونه اقدام اداری و هزینه آن و هزینههای دلالی و حق ثبت و حق محضر و غیره بر دوش شرکت ملی نفت ایران است و کنسر سیوم فقط اجاره بهاء و قیمت خرید را پرداخت خواهد نمود امری که تعهدات و هزینههای سنگین و گرانی را برای شرکت ملی نفت ایجاد میکند.
- ۲۹ – الف – در قرارداد سابق در صورت مالکیت زمین استفاده تا آخر امتیاز برای شرکت سابق مجانی بودهاست. ب – در قرارداد فعلی هم حتی پس از استهلاک قیمت زمین که زمین صد در صد متعلق به شرکت ملی نفت ایران میشود باز هم استفاده تا آخر قرارداد برای شرکتهای عامل مجانی است و حتی اجاره هم منظور نخواهد بود.
- ۳۰ – الف – در قرارداد ۱۹۳۳ شرکت تا آخر مدت امتیاز حق استفاده از مایملک دیگر ملک طلق شرکت ملی نفت ایران است باز هم کنسر سیوم تا آخر امتیاز مثل مایملک خویش بدون هیچ اجاره بها و یا حقی به شرکت ملی ایران از آن استفاده خواهد کرد و در تمام مدت امتیاز شرکت ملی حق کمترین دخالت و تعرضی در آنچه مایملک او شناخته شدهاست. ب – در قرارداد فعلی این طور نتیجه گرفت که پس از خریداری یا اجاره زمین که جهت عملیات صنعتی نفت مورد استفاده واقع شده حق مانع للغیر حتی برای لوله کشی برای شرکت ایجاد خواهد شود.
- ۳۲ – الف – در قرارداد ۱۹۳۳ کرمانشاه توسط یک شرکت فرعی سابق بهره برداری می شده و البته شرکت حق هرگونه استفادهای داشتهاست. ب – در قرارداد فعلی با وجود آن که ایران ده میلیون لیره غرامت تأسیسات کرمانشاه و دستگاههای توزیع ایران را بایستی بدهد حوزه نفتی که نفت کرمانشاه را تأمین میکند متعلق به کنسر سیوم شناخته شده و لوله کشیهای آن نیز تا مدخل تصفیه خانه تحت اختیار مطلق کنسر سیوم بوده. و بنابراین از نظر تأمین نفت خام کرمانشاه هم شرکت ملی نفت ایران بایستی نفت خام خود را به قیمت خلیج فارس یا در حدود آن از شرکت عامل استخراج خریداری نماید امری که با توجه به گرانی عمل تصفیه در کرمانشاه و ارزانتر شدن نفت تحویلی در آبادان نسبت به قیمتهای سابق نتیجه اش ضرر حتمی کرمانشاه و به هر حال صرف نکردن یا بدون عایدی عمل کردن بهره برداری کرمانشاه خواهد بود وحال اینکه ما مبلغ زیادی بابت آن پرداخت نمودهایم.
- ۳۳-الف – طبق قرار داد ۱۹۳۳ عمل توزیع مواد نفتی در ایران به عهده شرکت سابق بوده و برای توزیع نفت حق داشتهاست که علاوه بر قیمت نفت خام هزینههای داخلی حمل و نقل و غیره را روی قیمت کشیده وبر اساس این عمل قیمت فروش مواد نفتی در ایران تعیین ووصول شده و بنابر این مالکیت شرکت سابق در ایران از محل پرداختهای مصرف کنندکگان مستهلک گردیدهاست. ب- در قرارداد فعلی این اثاثیه با تصفیه خانه بی فایده کرمانشاه با وجود آن که از فروش پول نفت مستهلک شدهاست ۱۰ میلیون لیره یا ۲۵۰ میلیون تومان به حساب ایرن گذارده شدهاست
- ۳۴-الف در قرارداد ۱۹۳۳ برای ایجاد راه آهن وبندر وخطوط ووسائل تلفونی وتلگراف و تلگراف بی سیم و هواپیمایی و فرودگاه میبایستی قبلا دولت ایران موافقت بنماید. ب– در قرارداد فعلی نیز عین همین مقررات وجود دارد منتها به جای زور یک شرکت زور ۷ شرکت دیگر آمریکا و فرانسه وهلند برای فشار به ایرن افزوده شدهاست
- ۳۵-الف- در قرارداد۱۹۳۳ درصو رت استفاده دولت برای دفاع ملی و در موقع ضروری از وسائل حمل ونقل و ارتباطی شرکت پیش بینی شده که بایستی خسارت وارده جبران شود. ب- در قرارداد فعلی جمیع وسائل حمل ونقل عادی دردست شرکت ملی است وبنابراین چنین قیدی مورد ندارد زیرا دولت از وسائل شرکت ملی استفاده خواهد نمود وبنابراین آن قسمت تحصیل حاصل است و راجع به وسائل ارتباطی تلگرافی و تلفونی و بی سیم و هواپیما و فرودگاه حتی حق استفادهای پیش بینی نشدهاست و بنابراین دولت ایران تابع لاونعم شرکت در مواقع ضروری خواهد بودو تازه معلوم نیست چرا وسائل ارتباطی و مخابراتی و حمل و نقل هوایی نبایستی در اختیار شرکت ملی نفت ایران طبق قرارداد فعلی باشد و حا ل آن که عملیات غیر صنعتی که فقط درد سر دارد بر عهده شرکت ملی نفت ایران گذارده شدهاست البته دلیل معلوم است برای اینکه ارتباطات تلفن وتلگرافی وبی وسیله وسیله قوی و مؤثری برای همان سوء استفاده هائی است که شرکت سابق به ضرر استقلال ایران از آن مینمود البته ایران برای این دستگاهها که نامحرم است و این وسائل بایستی یا بدست خارجیها یا بدست ایرانیهایی که خود را فروخته و نوکر اجنبی شدهاند سپرده
شده خود سوء استفادهها بر ملاء نگردد.
- ۳۶ – الف – در قرارداد ۱۹۳۳ اصولا تمام حمل و. نقل مواد نفتی ونقل و انتقالات اعضاء شرکت به نقاط مختلف حوزه امتیازی و نقاط مختلف دیگر ایران به بهانه نیازمندیهای توزیع نفت داخلی ایران با شرکت سابق و بر اساس نظر او بودهاست. ب – در قرارداد فعلی نیز حق نقل و انتقال به هر صورتی که شرکتهای عامل مقتضی بدانند از نظر محصولات نفتی و رفت و آمد افراد و کارمندان شرکت در تمام حوزه امتیازی که نیمی از ایران است و حتی بقیه نقاط ایران به عهده شرکتهای عامل قرارداد شدهاست و بهانه آن صدور نفت از مرزهای مختلف ایران به حساب شرکتهای بازرگانی طرف خرید محصولات خام و تصفیه شده در ایران میباشد.
- ۳۷ – الف – در قرارداد ۱۹۳۳ شرکت سابق مجاز بوده بدون تحصیل جواز آنچه را که منحصرا برای مصرف اعضاء و مستخدمین خود لازم دارد وارد نموده و حقوق گمرکی و مالیاتهای معموله حین ورود را بپردازد و کمپانی از فروش آن به دیگران متعهد بود جلوگیری کند و علاوه بدون تحصیل جواز و پرداخت حقوق گمرکی و هر گونه عوارض دیگر حق داشته مصالح و آلات طبی و جراحی و ادویه برای مریضخانهها و مطبهای خود را وارد کند و به علاوه آنچه منحصرا برای عملیات خود در ایران که شامل عملیات صنعتی و تجاری و فنی بودهاست بدون تحصیل جواز و پرداخت گمرک و هرگونه مالیاتی وارد نماید و صادرات نفتی شرکت از هرگونه حقوق و عوارض گمرکی وهرنوع مالیات وعوارض دولتی وادارات محلی معاف بودهاست. ب – در قراردادفعلی تمام این حقوق برای شرکتهای عامل و شرکتهای عضو کنسر سیوم و شرکتهای بازرگانی طرف قرارداد و در جاهای مختلف قرارداد پیش بینی شده و یا با سکوت خیانت آمیزی آن حق شناخته شدهاست.
- ۳۸ – الف – در قرارداد ۱۹۳۳ پرداختهایی که به دولت ایران بابت حقوق و سهم ایران شدهاست به سه ماه بر اساس ماههای فرنگی بودهاست و قسمتی از آن پس از تعیین تکلیف عواید شرکت قابل پرداخت بوده. ب – در قرارداد فعلی عین همین وضعیت وجود دارد منتها در پارهای از موارد شرکت ملی نفت ایران و در پارهای موارد دولت ایران طرف شناخته شدهاست.
- ۳۹ – الف – در قرارداد ۱۹۳۳ و تکلیف مقررات مالیاتی که شرکت مراعات خواهد نمود تا سال ۱۹۹۳ تعیین گردیده و برای سی سال آخر قرارداد بایستی مقررات جدیدی مورد موافقت قرار گیرد و دست ایران نسبت بدان باز بودهاست. ب – در قرارداد فعلی تکلیف قطعی مقررات مالیاتی که شرکتهای عامل وشرکتهای بازرگانی وشرکتهای عضو کنسر سیوم که در ایران ثبت شدهاند و بایستی مراعات کنند به طور قطع برای تمام مدت قرارداد یعنی حتی برای ۳۲ سال آخر از سال ۱۹۳۳ تا سال ۱۹۹۳ تعیین شده و به کلی آزادی عمل از دولت ایران سلب شدهاست.
- ۴۰ – الف – در قرارداد ۱۹۳۳ اصولا مخارج تربیت کارمندان و کارگران فنی عادی و کارمندان تحصیل کرده شرکت به عهده شرکت سابق بوده و تمام هزینه تربیت کارگران فنی و سالیانه ده هزارلیره هزینه تربیت کارمندان تحصیل کرده فنی به عهده شرکت سابق بودهاست. ب – در قرارداد فعلی پیش بینی شده که نیمی از هزینه تربیت کارمندان و کارگران و تعلیمات صنعتی و فنی بر عهده شزکت ملی نفت ایران باشد و برای این که از توجه تعلیم و تربیت صنعتی و فنی کافی جلوگیری به عمل آمده باشد پیش بینی شدهاست که بودجه سالیانه این قسمت بایستی با موافقت شرکتهای عامل تنظیم شود.
- ۴۱ – الف – در قرارداد ۱۹۳۳ حق هرگونه کنترل فنی و اندازه گیری مقادیر نفت در حوزه امتیازی و در سراسر ایران بدون قید محدود کنندهای حق مسلم دولت ایران شناخته شده بود و تمام وسایل و هزینههای لازم بدون محدود کنندهای به عهده شرکت بودهاست. ب – در قرارداد فعلی همین حقوق اصولا برای شرکت ملی نفت ایران شناخته شدهاست ولی قیودی از قبیل مانع ادامه عملیات و یا کند نشدن در آن گنجانیده شدهاست که نتیجه آن در هر حال محدودتر از مقررات پیش بینی شده در قرارداد ۱۹۳۳ است.
- ۴۲ – الف – در قرارداد ۱۹۳۳یک نماینده دولت ایران به عنوان نماینده تام الاختیار پیش بینی شده که در موارد تعلیمات فنی ایرانیان نظر قاطع داشته و حقوق او را به میزان دو هزار لیره در سال شرکت سابق می دادهاست. ب – در قرارداد فعلی در هر یک از شرکتهای عامل که مدیر از جانب ایران پیش بینی شده که در هیچ مورد نظر قاطع ندارند و حقوق آنها توسط شرکتها پرداخت میشود و به هزینه عمومی میرود یعنی ایران نیمی از آن را پرداخت میکند و به علاوه در اقلیت مطلق در هر یک از دو شرکت عامل میباشد و اگر هم در انتخاب آنها از بین اشخاص مخصوص اعمال نشود (امری که مسلما با تعریفهایی که آقای دکتر امینی ضمن نطق خود فرمودهاند محال است) تازه هم هیچگونه اثر وجودی مثبت از نظر تأمین نظریات ایران نخواهند توانست داشته باشند.
- ۴۳ – الف – در قرارداد ۱۹۳۳ اساس تعهدات و تفسیر مقررات قرارداد بر حسن نیت و حداکثر صرفه جویی و مراعات اصول فنی در بهره برداری از نفت و جلو گیری از اسراف و تبذیر و منابع نفتی ایران بودهاست. ب – در قرارداد فعلی هم جز همین کلمات چیزی پیش بینی نشدهاست و یقینا بهتر از آنچه شرکت سابق عمل کردهاست عمل نخواهد شد و برای این که درجه حسن نیت کنسر سیوم معین شود اضافه میکنم که در قرارداد فعلی قیمت گاز تحویلی شرکت عامل تصفیه فقط قیمت حمل و نقل و در صورت اقتضا هزینه مربوط تولید است وبرای هر هزار متر مکعب آن که بیش از ۳ر۱ متر مکعب نفت مواد ارزنده دارد پیش بنین شده ه معادل یک بیستم قیمت یکمتر مکعل نفت خام شرکت ملی نفت پرداخته خواهد شد و اگر شرکت باشخاص و شرکتهائی غیر از شرکتهای بازرگانی همکار بقیمتهای بمراتب بهتری بفروشد شرکت تصفیه همان ۵ درصد بالا را بدولت ایران پرداخت خواهد نمود و اگر شرکتهای بازرگانی هم مقدار گاز خریداری کند و شرایط خرید آنها هم بهتر باشد شرکت تصفیه میتواند از قبول آن خودداری کرده و از مصرف گاز در صورت لزوم خودداری نماید و آن قیمت گاز را که قیمت مهمی خواهد بود اقلا تا مدتی بلااستفاده از بین ببرد نتیجه اینکه عملا همیشه شرکت ملی نفت خام و یا یک سی ام قیمت حجم نفت معادل اکتفا کند و حال آنکه از هر تن نفت اقلا بر حسب ظاهر ۵ر۱۲ درصد یعنی یک هشتم قیمت متر مکعب نفت را دریافت میدارد بنابراین عایدی از گاز شرکت ملت نفت ایران اصولا به یک چهارم عایدی از نفت خام همطراز از آن گاز استفاده خواهد برد.
- ۴۴-الف: در قرارداد ۱۹۳۳ پیش بینی شده بود که تعداد خارجیانی که در سال ۱۹۳۳ در استخدام شرکت بودهاند بتدریج و بر اساس یک نسبت تصاعدی نقصان یابد لکن با وجود این قید شرکت سابق در سال ۱۹۴۸ دوبرابر سال ۱۹۳۳ کارمند و کارشناس و متخصص فنی خارجی داشتهاست. ب: در قرارداد فعلی هیچگونه قیدی در این زمینه نیست و تنها تعهد آنها اینست که تا کارمند ایرانی با اطلاعات لازم و تجربه کافی وجود داشته باشد از خارجی استفاده نخواهد نمود قضاوت اطلاعات لازم و تجربه کافی هم بطور مطلق با خود عامل است (شوشتری: این حسن است).
- ۴۵-الف: در قرارداد ۱۹۳ پیش بینی شده که قرارداد را دولت ایران لغو نمیکند و مقررات آنرا بموجب هیچ قانن یا تصویبنامه یا دستور اداری تغییر نخواهد داد مگر آنکه شرکت سابق با آن تغییرات و اصلاحات موافقت نماید. ب: در قرارداد فعلی عین همین مقررات پیش بینی شدهاست و ایران حق الغاء یا تعویض یا اصلاح قرارداد فعلی را تا آخر دوله چهل سال نخواهد داشت. ۵۰- الف: در قرارداد ۱۹۳۳ مقررات دولتهای خاجری بر حسب ظاهر تعهدات شرکت سابق را نمیتوانسته تغییر بدهد. ب: در قرارداد فعلی صریحاً پیش بینی شده استکه قوانین و مقررات و نظامات و دستورات اداری و غیره نخواهد توانست از طرف دولت ایران این قرارداد را فسخ کندو یا الغاء نماید و یا در مقررات آن تغییر دهند و فقط تغییرات در صوتری ممکن خواهد بد که طرفن بتوافق انجام دهند وگرنه قرارداد بصورت فعلی تا انتهای مدت جهل سال مجری و قانونی خواهد بود ملب تازه و عجیبی که در قرارداد فعلی گنجانیده شده اینستکه قید شده در وردی که هر یک از طرفین مذکور بالا تعهدی را که بموجب مقررات این قرارداد نموده در نتیجه اطاعت از هر نوع قوانین یا احکام یا مقررات یا تصویبنامههای دولت نتواند انجام دهد عدم انجام تعهد مزبور بعوان قصور تلقی نخواهد شد مشروط بر اینکه ثابت شود که عدم انجام تعهد مزبور نتیه لازم اجرای قاون یا حکم یا مقررات بوده و نیز قید شدهاست که مطالب بالا مانع از این نخواهد بود که دولت ایران حق فسخ و تغییر قرارداد را نداشته باشد آنچه از این قید مستفاد میشد اینستکه چون شرکتها ثبت شده در کشورهای مختلف جهان میباشند و ثبت آنها در ایران جز یک عمل ظاهری چیزی نیست تمام آنها تابع مقررات و حتی تصویب نامههای کشورهای خودشان میباشند. بنابراین طرفهای دوم همیشه میتوانند قسمتی از مقررات این قرارداد و تعهدات خود را باستناد قوانین و مقررات کشورهای خودشان انجام ندهند و با هم ایران حق فسخ قرارداد را ندارد این قید در حقیقت جانشین قید حق فسخ از طرف شرکت سابق استکه در قرارداد ۱۹۳ قید شده بود و در قرارداد فعلی بصورت سرپوشیده بالا قید شده خلاصه عملا باز هم حق فسخ و تغییر یکجانبه مفاد این قرارداد برای شرکتهای عضو کنسرسیوم پیش بینی شده و حال آنکه کشور ۲۰ میلیونی ایران از این حق محروم گردیده نتیه قعی این ماده لازم الاجرا بودن مقررات سایر کشورها در ایران است البته تا آنجا که با مفاد و تعهدات مندرجه د این قرارداد ارتبا داشته باشد.
- ۴۶-الف: در قرارداد ۱۹۳۳ پیش بینی شدهاست ه شرکت سابق نفت میتوانسته حقوق ناشیه از این قرارداد را با موافقت ایران بدیگری واگذار نماید. ب: در قرارداد فعلی پیش بینی شده که هر یک از اعضاء این حق را دارا میباشند وعلاوه شدهاست که اگر انتقال بشرکتهای
وابسته یعنی شرکتهائی که نصف یا بیشتر حق مجامع عمومی آن مستقیم یا یر مستقیم متعلق به عضو کنسرسوم و یا عدهای از اعضاء کنسرسیوم باشد حتی موافقت فعلی دولت اران را هم لازم ندارند طبق این قید با استفاده از انتقال بشرکتهای وابسته باز هم تمام یا اکثریت سهام میتوانند حتی بصورت ظاهر هم منتقل بشرکت سابق شده.
- ۴۷- الف: در قرارداد ۱۹۳۳ پیش بینی شده حتی در صورت خودداری شرکت سابق از انجام و اجرای رأی حکمیت باز هم ایران نمیتواند قرارداد را فسخ کند و باز هم حکمیت دیگری لازم است که تازه آن حکمها میتوانند حق فسخ را با وجود عدم انجام تعهدات طرف نشناسد. ب: در قرارداد فعلی نیز عین همین حق برای تمام اعضاء کنسرسیوم وهمین محرومیت برای دولت ایران شناخته شدهاست.
- ۴۸-الف: در قرارداد ۱۹۳۳ ایران مقید بوده که از صدور نفتی که در داخل مصرف میبایستی بشود بخارج از ایران جلوگیری بعمل آورد و از داشتن مشتری نفت محروم باشد. ب: در قرارداد فعلی هم پیش بینی نشده که نفت مصرف داخلی نبایستی بکشورهای مجاور فروخته شود و باز هم راه تجارت نفت با کشورهای همجوار را که ظرف سه سال اخیر باز شده بود مسدود مینماید.
- ۴۹-الف: در قرارداد ۱۹۳۳ شرکت تمام مایحتاج نفتی خود را بدون پرداخت یکشاهی بایران ومجاناً مصرف میکردهاست والبته این عمل خیانت در امانت و دزدی بودهاست و یکی از دعاوی مهم ایران بر علیه شرکت سابق را تشکیل میدهد. ب: در قرارداد فعلی صریحاً مجانی بودن این مصارف قید گردیدهاست و علاوه بر مضار دیگر این قید هر گونه ایراد ما را شکرت سابق حتی از نظر اخلاقی غیر ممکن کرده و برخلاف آنعمل را از صورت خیانت و دزدی بیرون آوردهاست بصورت امانت و یک حق طبیعی جلوه گر ساختهاست.
- ۵۰-الف: در قرارداد ۱۹۳۳ بدون اینکه چنین حقی برای شرکت شناخته شده شد شرکت سابق نفت سوخت کشتیهای خود را و کشتیهای تحت اجاره خود را بقیمتی دلخواه که حتی از قیمت تمام شده کمتر بود بحساب میآورده و استفاده عظیمی از اینراه شرکت حمل ونقل خود بضرر ایران بهمرسانیدهاست. ب: در قرارداد فعلی برای قانونی کردن این خیانت و دزدی شرکت سابق صریحاً قیمت هر بارل نفت خام سوخت کشتی را که قیمت دنیائی آن در حدود ۷۵ر۱ هر بارل است بیک بیستم قیمت یعنی ۹ سنت هر بارل برای کشتیهای حمل ونقل نفت که متعلق بکمپانیهای عضو کنسرسیوم و یا وابسته بآنها و یا در اجاره آنها و یا وضع مشابهی نستب بشرکتهای بازرگانی داشته باشد پائین آورده و قانونی کردهاست که اثر آن قانونی کردهاست که از آن قانونی کردن یغمای آتیه ثروت ملی ما است.
- ۵۱-الف: در قرارداد ۱۹۳۳ بدون اینکه حتی در ارزان فروختن محصولات ایران برای شرکت شناخته شده باشد با وجود مشارکت ایران در بیست درصد منافع شرکت سابق نفت تحویلی به کشتیهای در یاداری انگلیس را تقریباً مجانی دادهاست ب: در قرارداد فعلی برای قانونی کردن آن دزدی و یغماگری خسارت آن برای ایران بصدها میلیون بالغ میشده پیش بینی شده که قیمت فروش نفت سوخت بکشتیهائی که دارای قراردادی با اعضاء کنسرسیوم باشند بقیمت مقرره بالا یعنی ۹ سنت هر بارل و برای ظاهرسازی قید شدهاست که قیمت سوخت کشتیهای دیگر با موافقت شرکت ملی نفت ایران و اعضاء کنسرسیوم معین خواهد شد و البته تعداد این کشتی تا حدود چنددرصد بیشتر نخواهد بود.
- ۵۲- الف: در قرارداد ۱۹۳۳ سرمایه لازم برای تأسیسات ثابت عملیاتی که در حدود قرارداد فعلی عملیات و غیر صنعتی خوانده میشود بعهده شرکت سابق بودهاست. ب: در قرارداد فعلی حتی تأمین نمی از سرمایه لازم برای تأسیسات ثابت عملیات غیر صنعتی که عبارت از منازل و امکنه و نگهداری طرق و شوارع و امور بهداری و بهداشت و اداره خواربار و تالارهای غذاخوری و رستورانها و فروشگاههای البسه و تعلیم و تربیت فنی و صنعتی و حفظ اموال و رفاه اجتماعی و وسائل نقلیه عمومی و آب و برق مورد مصرف اهالی اداره کردن انبارهائی که مربوط بکارهای بالا باشد و هر نوع حمالی دیگری که بتوافق معین شود بعهده شرکت ملی نفت ایران است و بنابراین قسمت قابل ملاحظهای از عواید ایران باین ترتیب حبس شده و نمیتواند بمصارف مفید و صنعتی دیگر برسد جالب توجهاست که کارهائی که شرکت ملی نفت یعنی صاحب اصلی و ذیحق در عملیات اکتشاف و استخراج و تصفیه بایستی بکند منحصر بعملیات بالا است که ضرر آن برای ایران و منافع آن از نظر آزاد کردن کمپانیها از تعهدات کارگری متعلق باعضاء کنسرسیوم و بخصوص پیش بینی پرداخت نیمی از سرمایه لازم برای اینکارها از محل عواید ایران مسلماً نتیجه این خواهد شد که امکان بهبود وضع عمومی کارگران و کارمندان بدون این که دیگر گرفتاری برای اعضای کنسرسیوم و مقررات خاص مالیاتی و نقل و انتقال خارجی کارمندان و اموال در سراسر ایران و بطرز آزادانه برخوردار بودهاست. ب: در قرارداد فعلی تمام اولویتهای طرف قرارداد سابق برای طرفهای قرارداد فعلی و مایملک و وجود بانک آنها و کلیه کارمندان آنها در سراسر ایران بخوص در حوزه امتیازی که در زیر خطی که از قله آرارات در شمال غربی آذربایجان تا شرق هند و چاه بهار یعنی نقطه ساحلی ایران و پاکستان کشیده شده کاملا آزاد خواهد بود و تمام معافیتهای گمرکی و مالیاتی شرکت سابق هم برقرار است.
- ۵۴-الف: طبق قرارداد ۱۹۳۳ شرکت سابق مالیات ثبتی روی تن شمار میپرداخته واز سایر مالیاتها و عوارض معاف بودهاست. ب: در قرارداد فعلی مقررات مالیات خاصی که برای کنسرسیوم پیش بینی شده شامل تمام اعضاء کنسرسیوم و شرکتهای عامل و شرکتهای بازرگانی و شرکتهای وابسته بخریداران نفت و مواد نفتی و محصولات دیگران و شرکتهای حمل و نقل آنها و حتی اشخاصیکه ممکن است خریدار وفروشنده مواد متکی بر نفت تولیدی ایران باشند میباشد و تمام آنها از نظر عواید حاصله از نفت و محصولات آن و یا عواید حمل و نقل آن تابع مقررات مالیاتی خاص پیش بینی شده در قرارداد فعلی هستند و در صورت میل به صدور آن مواد نه از هر گونه مقررات محلی یا عمومی یا گمرکی معاف میباشند.
- ۵۵-الف: در قرارداد ۱۹۳۳ حمل و نقل مواد نفتی در ایران تحت اختیار شرکت سابق بودهاست. ب: در قرارداد فعلی هم کنسرسیوم باعضاء و شرکتهای بازرگانی و وابسته و اشخاص طرف آنها حق مشابهی نسبت بحمل و نقل نفت و محصولات تولیدی در ایران را برای سراسر ایران دارا میباشند و تنها مصرف داخلی که در دست شرکت ملی است از این انحصار مستثنی است.
- ۵۶-الف: در قرارداد ۱۹۳۳ اصولا واردات خوار بار و البسه اگر چه برای مصرف کارمندان وکارگران شرکت بوده از عوارض گمرکی معاف نبودهاست. ب: در قرارداد فعلی صریحاً قید شده که خواربار و البسه مورد نیاز شرکتهای عامل وکارمندان از پرداخت حقوق گمرکی و انحصارات و غیره معاف بوده و شرکت بدون تحصیل پروانه میتواند آنهارا وارد کند وفقط متعهد است بخارج شرکت نفروشد بنابراین تمام علل خرابی ناحیه نفت خیز ایران برای ناحیه امتیازی جدید که مساحت آن سه برابر خواهد شد باز هم در جهت تخریب قدرت تولیدی کشور بکار خواهد افتاد زیرا بزرگترین قدرت خرید خواربار والبسه در وضع فعلی ایران و فقر عمومی باز در دست کارمندان و کارگران کنسرسیوم است و چون حق وارد کردن از خارج را دارند خسران عظیمی بقدرت تولیدی داخلی وارد خواهد آورد.
- ۵۷-الف: طبق قرارداد ۱۹۳۳ پرداخت حقوق و مزایای تمام کارمندان و کارگران شرکت بعهده شرکت سابق بودهاست. ب: در قرارداد فعلی و بخصوص ظرف سه سال اول بعلت اینکه تولید خیلی کمتر از حداکثر بهره برداری ۳۲ میلیون تن سالیانهاست و در قرارداد حق مراعات حداکثر صرفه جوئی همانطور که در قرارداد سابق قید شده بود قید شدهاست لذا کنسرسیوم تعداد بسیار زیادی از کارگران وحتی کارمندان را زاید تشخیص داده و بکار گماردن و تهیه وسایل زندگی، حقوق و مزایای آنها را به عهده شرکت ملی نفت ایران خواهد انداخت و در نتیجه قسمت عمده – ای از عواید ایران بر اساس پنجاه پنجاه بایستی صرف نگاهداری و هزینههای حقوقی و دستمزد این عده بشود. قنات آبادی- نمیخواهد نتیجه اش را بخوانید، قبل از اینکه شروع کنم بعرض این مطالب، بعرض آقایان نمایندگان محترم رساندم که متأسفانه من تخصصی در این قبیل مطالب نداشتم و روز اول هم که موضوع نفت مطرح بود از هموطنانم خواستم که هر کسی بمقدار اطلاع خودش بمن کمک کند و من هیچ عار ندارم از اینکه یک مطلبی را که ندانم از کسانیکه اهل اطلاع هستند بپرسم (احسنت) و فکر میکنم راه درک حقایق جز این چیز دیگری نباشد (صحیح است) و اما آنکس که نداند ونخواهد که بداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند (احسنت) آنمقداری که وظیفه داشتم راجع به این قرارداد و نقاط ضعف این قرارداد و عدم تطبیق این قرارداد با قوانین موضوعه مملکتی بعرض آقایان رساندم والبته جناب آقای وزیر دارائی موقعی که پشت تریبون تشریف خواهند آورد در باره این قرارداد صحبت خواهند فرمود و دفاع خواهندکرد خواهش میکنم این مطلب را توضیح بدهند مقصود از اینکه کلیه قوانینی که با این قرارداد منافت و مباینت دارد لغو است چیست این مطلب را روشن کنند که ما بفهمیم که چه قانونی با این قرارداد مباینت دارد اگر مقصود آن قوانینی است که وزراء و معاونین آنها را از مذاره با خارجیها و کمپانیها منع کردهاست مقصود لغو آن قوانین است بر فرض هم که لغو شود بجناب آقای امینی عرض میکنم که قانون عطف بماسبق نخواهد شد واگر شما مطابق این قانون عمل خلافی مرتکب شده باشید طبق آن قانون حتماً تعقیب خواهید شد و مطلب دیگری که از ایشان خواهش میکنم که اینجا پشت اینتریبون بنام خدمت بمملکت بیان بفرمایند.
برای ما تشریح بفرمایند اوضاع و اصولی که ایجاب کردهاست این قرارداد بامضاء برسد و معتقدم که اگر این مطلب را بگویند و روشن بفرمایند اگر امروز نتوانند بمملکت خدمتی بکند در آینده که یک اوضاع و اصول مساعدی برای مملکت پیش میاید میتوانند هموطنان ما استفاده کنند. رویه و روال خدمت هم در این مملکت همیشه اینطور بودهاست که اگر نمیتوانستند در یک روزی در یک شرایطی بمملکت خدمت بکنند پایه اینکار را میگذاشتند که در آینده بتوانند هموطنان آنها از آن پایه و از آن شرایط و از آن امکانات استفاده بکنند. آقایان نمایندگان بنده بعرایض خودم خاتمه میدهم (احسنت) و باز هم تکرار میکنم که اولا عرایض من در جلسه گذشته راجع بطبقه حاکمه توجه بفرد و بشخص نداشت آن مطلبی که ما تاکنون بالحس والعیان دیدهایم، چون محسوسات را هیچکس نمیتواند انکار کند و اگر کسی منکر محسوسات بشود یا مغرض است و یا جاهل است آنچه ما بالحس والعیان توی این مملکت دیده- ایم این است که یک طبقهای در این مملکت از همه مواهب طبیعت و زندگی و نعمتها برخوردارند و طبقه دیگر که اکثریت قطعی مردم هستند از همه چیز محرومند و این نیست جز اینکه طبقه حکمه همیشه رویه اش را درخلاف جهت منافع مردم انجام دادهاند و این طبقه حاکمه بود که در ادوار تاریخی در مقابل سوانح و قضایای مملکتی ضعف نشان داده و ضعف آنها بضرر و بدبختی مردم مملکت ما تمام شدهاست بنابراین تا آش همین آش است واوضاع همین است هر چقدر هم که در این مملکت ثروت بدست بیاید جز اینکه جیب طبقه غنی این کشور را پر بکند نتیجه دیگری نخواهد داشت و یک عرض دیگر میکنم و بعرایضم خاتمه میدهم و آن این است که آقای دکتر امینی و سایر مدافعین نفت واین قرارداد در پشت این تریبون، در مصاحبهها، در خارج و در داخل وقتی میخواهند مزیت این قرارداد را برخ ملت ایران بکشند میفرمایند که مگر ما بدکاری کردیم ۱۶ میلیون لیره عایدی را مبدل به پنجاه میلیون کردیم آقای دکتر امینی اینکار را شما نکردید هذا ایضاً من برکه البرامکه اگر امروز دنیای غرب آمدهاست و یک میزان بیشتری بشما پول و لیره میدهد آن هم فقط در اثر از خودگذشتگی و فداکاری و قربانیهائی است که ملت غیور ایران در راه نهضت ملی و طرد اجنبی و خلع ید کردهاست اینکار از دست شما هیچوقت و طبقه شما هیچ زمانی نتوانستید برای مردم ایران نفعی بدست بیاورید (صحیح است) به گمان شما و بزعم شما اگر در این جریان هم پولی بدست آمدهاست فقط و فقط در اثر همت مردم عزیز و مهربان ایران بوده که بالاخره اگر هم امروز بایده آل خودشان نرسیدند شما بدانید که آنقدر ملت ایران استقامت و پایداری دارد و سعی خواهد کرد به ایده آل خودش خواهد رسید و آنچه که شما وطبقه حاکمه برای او رشتهاید یا دست قهرمانش حتماً پنبه خواهد کرد (احسنت) (دکتر مشیر فاطمی: شما هم که جزو طبقه حاکمهاید).
رئیس- آقای دکتر افشار.
دکتر افشار- بنده قبل از اینکه وارد موضوع بشوم و راجع بعللی که مرا وادار کردهاست (نمایندگان: بلندتر) یکقدری امروز کسالت دارم (آقایان کمک بفرمایند) عرض کردم قبل از اینکه وارد توضیح دلایلی بشوم که مرا وادار کردهاست که با این قرارداد موافقت کنم و برای آقایان نظر خودم را بگویم و شرح بدهم که چرا ما مجبوریم این قرارداد را قبول کنیم و چرا مصلحت ملت ایران بقبول این قرارداد است قبلا میخواستم مطلبی را که جناب آقای قنات آبادی هم در ابتدای صحبتشان و هم در انتهای صحبتشان بآن اشاره کردند و ممکن است واقعاً در فکر طبقه جوان و تحصیلکرده این مملکت یک تأثیر سوئی داشته باشد راجع بآن مطلب یعنی طبقه ممتاز، که یکی از آن اصطلاحاتی است که از ادبیات خارجی گرفتهایم و بدون درک معنی آن هر روز اینجا تکرار میکنیم بنده وظیفه خود دانستم که این مطلب را از پشت این تریبون به اطلاع جوانان پرشور این مملکت برسانم که طبقه ممتازهای از هزار و سیصد سال پیش باینطرف وجود نداشتهاست (صحیح است) (شوشتری: اسلام اینطور گفته) (میراشرافی: کی اجرا کردهاست دستور اسلام را؟) این یک کلمه ساختگی است یک مطلب دروغ است آقایان نگاه کنید که از صد سال قبل باینطرف حالا جلوتر نروید ببینیم کدام صدر اعظم کدام نخست وزیر پسر یک نخست وزیر و صدر اعظم قبلی بودهاست کدامیک آنها بارث و بوراثت بمقامات و مسند این مملکت رسیدهاند وزرای کابینه فعلی را نگاه کنید بجز یکنفر کدامشان پدرشان وزیر بودهاست پسر وزیر بودن دلیل وزارت نیست (میراشرافی: لازمه وزارت پسر وزیر بودن است) مگر کسی پدرش وکیل بود لازمه وکالت اوست و لازمه وزارت است اینطور نیست بدلیل اینکه مثالهای زنده هست (میراشرافی: شما از قرارداد نفت دفاع کنید بهتر است تا از یک طبقه پوسیده دفاع بفرمائید) موضوع طبقه در کار نیست بنده میخواهم بگویم که در این مملکت هر کس فعالیت کردهاست هر کسی هدف مشخصی داشتهاست و برای رسیدن بهدف خودش تنبلی و سستی را کنار گذاشتهاست و واقعاً وارد فعالیت شدهاست بجائی رسیدهاست (پیراسته: صحیح است احسنت) حالا اگر پدرش متمول بودهاست نبودهاست از خاندان متمول بودهاست یا نبودهاست ترقی او روی فعالیت او بودهاست بنده تصور میکنم که لازم بود این مطلب از پشت این تریبون گفته شود چون این قبیل افکار ممکن است جوانان این مملکت را خدای نکرده منحرف بکند (صحیح است، احسنت) بهر حال حالا وارد اصل موضوع میشوم آقایان هر چند اقتصاد کشور ما قبل از جنگ بین الملل دوم بدون ایراد نبوده ولی باید اقرار کرد که فی الجمله تعادلی در کار بود و فعالیتهای مداومی در طرف مختلف جریان داشت. جنگ آمد و بمصداق کمال الجود هر چه داشتیم در طبق اخلاص گذاشتیم و بمتفقین تقدیم کردیم.
بجز عدهای معدود که در آن گیر و دار آلاف و الوفی بهم زدند تعادل زندگی بقیه مردم اینکشور مختل شد در آخر کار هم عدهای برای دستمالی قیطریه را آتش زدند (میراشرافی: قیطریه را آتش زدند برای دستمال) درنتیجه ارزی که با خون جگر افراد اینکشور تهیه شده بود بمصرف خرید آهن پارههای سایرین رسید و سهم کشور خسارت دیده ما فقط دریافت لقب «پل پیروزی» گردید.
درآمد اکثریت قریب باتفاق مردم کشور تناسب خود را با قوس صعودی قیمتها از دست داد و در نتیجه سطح زندگی مردم بچاه ویل افتاد. عده معدودی که از هیچ بهمه چیز رسیدند حتی از پرداخت مالیات مضایقه کردند و در تظاهر باستغناء مبالغه نمودند و برای استحکام وضع خود براست یا بدورغ خود را ببیگانگان بستند. در مقابل این افراد انگشت شمار مردم واقعی کشور در زیر بار گران قیمتها آخرین رمق خود را از دست میدادند و در جستجوی روزنه ناامیدی روزگار میگذرانیدند. وضع آشفته داخلی ما چنین بود اما در بازار بین المللی هم نفت تقریباً مفتی که شرکت سابق از ایران بدست میآورد حریفان را ناراحت کرده بود زیرا نفت فراوانی که بقیمت بسیار ارزان از ایران تهیه میشد هر لحظه ممکن بود بقای شرکتهائی را که نفت آنها گرانتر تهیه میشد بمخاطره اندازد. بعلاوه این نفت مفت اشتهای بقیه شرکتهای نفتی را تحریک میکرد. در چنین شرایطی طوفان خشمی که فقر و سختی برپا کرده بود خوشبختانه خرمن بیدادگری شرکت سابق نفت را بسوخت. بنابراین جریان ملی شدن نفت ایران درمناسبترین موقع ومساعدترین وضع از لحاظ ملی و بین المللی بوجود آمد. اولین هدف این امر مقدس افزایش درآمد ملی بود. دشمنانی که فقر و بدبختی مردم این کشور ار مساعدترین عامل پیروزی خود میدانند برای گمراهی مردم و نابودی کشور با تبلیغات زهرآگین در نهایت فعالیت بودند و هستند زیرا خوب میدانند، با گرسنگی قدرت پرهیز نماید. آقایان فقر در همه جا عامل مؤثر بدبختی و نابودی است ولی وضع جغرافیائی ایران این عرض را در اینکشور کشنده تر از سایر نقاط کردهاست. بهمین جهت بود که در نخستین روزهای جریان ملی شدن نفت صحبت روزی سیصدهزار لیره مکرر میشد و بانواع مختلف در این زمینه تبلیغ میگردید. ولی آن عده کذائی مأیوس نشدند و بیکار ننشستند و از وضعی که ایجاد شده بود برای اشاعه فقر وبدبختی استفاده کردند و بلطایف الحیل از هر گونه حل موضوع نفت جلوگیری کردند. البته از لحاظ سیاسی هم وجود شرکت سابق چه قبل از ۱۹۳۳ و چه پس از آن باعث بدبختی بود. قبل از ۳۳ شرکت بمنظرو تمدید قرارداد و تغییر بعضی از شرائط آن همیشه در تکاپو بود. پس از قرارداد ۳۳ باز جون تعیین نرخ ارز وهمچنین تشخیص اجرت کارگر در اختیار مطلق دولت بود و با امکان کسر اولی و افزایش دومی خطر شدیدی همیشه منافع شرکت را تهدید میکرد شرکت هم طبیعتاً برای حفظ منافع خود بخصوص در این دو موضوع و قسمتهائی که با این دو مطلب مرتبط میشد همیشه در تلاش بود. بنابراین بنظر من اثر انگشت شرکت در بعضی از امور و پارهای از مستخدمین دولت محسوس و مشهود بود. اما من قبول ندارم که هر چه در ایران میگذشت بدستور شرکت سابق بود چه در اینصورت انتخابات دوره شانزدهم و تشکیل حکومت دکتر مصدق را هم باید مشمول همین قاعده بدانیم (صحیح است) و این برخلاف عقیده استنباط من است. پس بطور خلاصه برای کسب نفع بیشتر و ضمناً دفع شر سیاسی شرکت سابق ملت ایران با استفاده از اوضاع بین المللی نفت خود را ملی اعلام کرد اما افسوس پس از ملی شدن صنعت نفت آنهائی که باید از موقع بالاترین استفاده را بنمایند برای رسیدن بهدف اصلی که افزایش عایدی ملی و ریشه کن کردن فقر عمومی بود دچار سرگیجه مقام گشتند (صحیح است) لااقل در اثر اشتباه سرکلاف را گم کند.
بجای آنکه در پی افزایش عایدی ملی باشند بفکر تمدید دوره حکومت خود افتادند (صحیح است) در عوض آنکه از هر پیش آمد برای رسیدن بهدف اصلی استفاده کنند هر مسئلهای را برای تحکیم و تشدید قدرت دارو دسته خود دستاویز قراردادند (صحیح است) گوئی فکر اصلی را فراموش کردند. (شوشتری: اصلا فکر اصلیشان این بود) اگر جز این بود چرا نباید قبل از آنکه کسری سی میلیون تن نفت ایران از سایر معادن کشورهای خاور میانه جبران گردد توافقی بعمل آورده باشند. این آقایان که میگفتند کار نفت چند روزه حل خواهد شد لااقل اشتباه میکردند اینکه میگفتند قطع نقت ایران در مدت کمی انگلستان و حتی اقتصاد اروپا را بزانو درمیآورد لااقل اشتباه میکردند (صحیح است) اینکه میگفتند اگر مختصری در قیمت نفت تخفیف بدهیم دچار هجوم خریداران خواهیم شد و برای رعایت نوبه آنها نوزد خود ترتیباتی داده بودند لااقل اشتباه میکردند.
آنها که تصور میکردند از موضوع نفت و حمل ونقل نفت و بازار نفت و فروش نفت و وضعیت شرکتهای نفتی اطلاع دارند و با اتکاء به چنین اطلاعی فداکاری بیحدوحصرمردم را مطالبه واخذ وباطل میکردند لااقل اشتباه میکردند (شوشتری: همه اش مردمفریبی بود) آنها که تصور میکردند با گرفتن اختیارات، با تعطیل سنا یا تعطیل مجلس شورای ملی، با تعیین رؤسای ژاندارمری و ستاد و شهربانی با تغییر رؤسای کلانتریها و گماردن دوستان و اقربای اعوان و انصار خود در کلیه پستهای حساس و نیمه حساس با ابتلای کشور به دوری شاه، با برداشتن عکس و شکستن مجسمه مقصود باطنی خود را عملی خواهند ساخت اشتباه میکردند (شوشتری: خیانت میکردند) سیاست یعنی حقیت بینی و موقع شناسی واستفاده از ممکنات والا با «اگر» هر وامانده میتواند بهترین سیاستمدار روی زمین گردد «اگر» آنچه من میخواهم بشود «اگر» آنچه نمیخواهم نشود «اگر» سایرین خودبخود همانطور که من میخواهم فکر و عمل کنند دیگر محلی برای اعمال سیاست باقی نمیماند. مرد سیاسی کسی است که با طرز فکرها و نحوه جریانات موجود در داخل وخارج کشور کلیه عکس العملهای ممکن را پیش بینی و راه حل و مفتاح استفاده از آن عکس العملها را برای نزدیک شدن و رسیدن بهدف اصلی خود داشته باشد والا ذکر اینکه (اگر اینطور نمیشد) (اگر آنطور میشد) به فالگیری شبیهاست و بهر حال شکست سیاسی را توجیه نمیکند فقط شاید دلیل آنرا ارائه میماید (آفرین). چون بر خلاف آنعدهای که در مسائل سیاسی هر کس تسلیم عقیده آنان نباشد فوری بالقاب مختلف ملقب میسازند عقیده دارم که در باین عقیده مخالف باید نهایت ادب رعایت شود لذا فقط همه این اعمال را «اشتباهات» میخوانم (احسنت) و میپرسم با اینهمه اشتباه باز هم داعیه میدانداری داشتن، باز هم در کار دیگران سنگ انداختن باز هم حقیقت را کتمان کردن، باز هم پس از عدم توانائی اخذ نتیجه از رقابت شرکتهای بزرگ نفتی بامید کمک چند شرکت نفتی ضعیف و بی زور بودن، باز هم پس از امتحان احزاب کارگر و محافظه کار انگلیس و دموکرات و جمهوریخواه مریکائی بفکر موفقیت احتمالی حزب دموکرات امریکائی خود و دیگران را فریفتن؟ آیا همه اینها لااقل اشتباه نیست؟! واقعاً آنهائی که صحبت از اقتصاد بدون نفت میکنند آنروزی که زمام امور را در دست داشتند چرا باین فکر نبودند؟ هر شب و هر روز با خواب و با قال حل بیست و چهار ساعته موضوع را وعده میدادند. تا بنیه اقتصادی کشور هنوز رمقی داشت نه فقط بفکر اقتصاد بدون نفت نبودند بلکه هر فکری را هم در این زمینه تخطئه میکردند. شاید معنی اقتصاد بدون نفت در قاموس آنها چاپ اسکناس و پرداخت حقوق است. با قرائت یک صورتجلسه از طرف آقای وزیر دارائی و توضیحاتی که ایشان در آن جلسه مجلس شورای ملی دادند توضیح دیگری را فعلا لازم نمیدانم. ولی خودمانیم آیا اینهمه اشتباه را میشود عادی و طبیعی دانست. آیا نمیشود فکر کرد که یک دستگاه مجهز و مصمم محرک و موجب تمام این اشتباهات بودهاست؟ (صحیح است). اگر حل موضوع نفت بصورت فعلی پیشنهاد نشده بود شاید من هم مثل آن عدهای از افراد اینمملکت که از اجحافات شرکت سابق داستانها شنیده و از حمایت آن شرکت نسبت به بی شخصیت ترین کارمندان دولت مثالها دیدهاند فکر میکردم که شرکت سابق جنجال را بپا کرد و هم او بود که مانع حل مسئله میشد. اما وقتی درست توجه کنم میبینم که هنوز هم عدهای با تمام قوا میکوشند از حل مسئله نفت جلوگیری شود. (صحیح است، بارک الله) خودبخود این سؤال پیش میآید که چرا؟ چرا اینجا نمیخواهند عقده از کار فروبسته ما بگشایند؟ آیا واقعاً همینطور که ادعا میکنند دلشان برای نسلهای آتیه سوختهاست؟ (ابداً) پس دم خروسی را چه میگویند؟ اینها که نمونه ترحمشان به نسل حاضر آنهمه خونریزی و رنج و مشقت بی برنامه بود و آخرین محبتشان هم اقتصاد بدون نفتی است که آنقدر شور بود که مرده شور هم فهمید شاید واقعاً اینها دشمن معلوم و عاشق مجولند. چون از هیچ چیز برای زجر و زحمت نسل موجود کوتاهی نداشته و ندارند و آنوقت برای نسلهای بعدی که طبیعتاً از نسل فعلی نمیتواند جدائی داشته باشد نوحه سرائی میفرمایند (صحیح است). آقایان اینها همه بماند و اوراق پروندهاست از مقوله همان اوراق پرونده مناقصههای کذائی! ولی حقیقت این است که هدف این همه نوحه سرائی و دلسوزی تشدید فقر عمومی و تزیید مردم عاصی است حالا دیگر کمتر کسی است که منظور نهائی این عده را نداند. بهمین علت بود که ایندسته در ابتدای صحبت ملی شدن نفت موضوع را با بی اعتنائی و خونسردی تلقی میکردند و بعد مستقیم و غیر مستقیم محرک جریاناتی شدند که نتیجتاً مانع حل موضوع و باعث ادامه فلاکت مردم بود. باری آنچه بنده اطلاع درام متأسفانه وضع مالی و بودجهای کشور ما در اثر آبشار اشتباهات بجائی رسیدهاست که یا باید دولت کاغذ چاپ کند و بجای حقوق در آخر ماه بپردازد و یا باید از منبع دیگری تهیه وجه کند و متأسفانه تنها منبعی که نقداً باقیمانده و در دسترس است همین فروش نفت است. (شوشتری: بفرمائید: خیانت نه اشتباه) بنده در این قسمت تردید دارم. آقایان هر کس فی الجمله بانقادی مواد قوانین مختلف سرو کاری داشته باشد خیلی راحت میتواند موادی را که نتیجه بحث و توافق مشاورین حقوقی مختلفی است که هر کدام کوشیدهاند سلیقه خود را تأمین نمایند انتقاد کند. بخصوص که موضوع انتقاد ترجمه چنین موادی باشد. اما آقایان ما در اینجا برای فضل فروشی و هنرنمائی نیامدهایم ما اینجا آمدهایم که باری از دوش مردم برداریم ما که قبول مسئولیت نمایندگی را در چنین موقع حساسی کردهایم باید حقیقت را بی پرده بگوئیم (احسنت) و در پی کسب وجاهت بقیمت گمراهی مردم و تباهی کشور نباشیم (نراقی: احسنت) از عشق تا بسیاست هزار فرسنگ است.
آقایان با توجه به تجارب این چند سال و با توجه بواقعیات داخلی و خارجی و با در نظر گرفتن شجاعت و صراحتی که در مجلس و در کمیسیون خاص دولت ضمن معرفی و دفاع این قرارداد بروز داد و بی پرده گفت که این قرارداد ایده آل نیست ولی چیزی است که برای دولت ممکن بودهاست چگونه میتوان با این قرارداد موافقت نکرد (شوشتری: صحیح است، احسنت). بنظر من این قبیل قراردادها را با توجه بحقایق موجود و تجزیه و تحلیل جمیع مواد آن یا باید گفت قبول دارم یا باید گفت قبول ندارم و راه حل مثبتی ارائه کرد (صحیح است) عنوان این که فلان ماده اش خوب است ولی ماده دیگرش خوب نیست سفسطهاست (صحیح است). زیرا آن ماده خوب با توجه به آن ماده بدو بالعکس در آنجا گنجانیده شدهاست و نظر بدون ابهام باید روی تمام ابراز شود(شوشتری: کوسه و ریش پهن که نمیشود) بنده از ابتدای صحبت قرارداد میکوشیدم از راه حل عملی که مخالفین قرارداد در صورت رد شدن آن پیشنهاد میکنند مطلع شوم تا با توجه بآن ره حل تصمیم بگیرم ولی متأسفانه باید بگویم عملا راه حلی پیشنهاد نمیکنند. آقایان با اگر و مگر نمیشود کار مملکت را اداره کرد. آنچه بر من معلوم شدهاست از آنطرف راه نیست! بدون اینکه قصد کم ارادتی نسبت بجناب آقای درخشش داشته باشم باید عرض کنم که متأسفانه تعقیب باینات ایشان هم از لحاظ تفصیل کلام و هم از لحاظ طرز بیان برای هیچیک از آقایان نمایندگان چه موافق و چه مخالف مقدور نبود. آنچه بنده استنباط کردم ایشان از عدم پذیرش پیشنهاد هندرسن متأسف بودند و تصور میکنم با توضیحات آقای وزیر دارائی اکنون رفع تأسف ایشان شده باشد. اگر اوقاتشان تلخ نشود ایشان هم باطناً مایلند که همین مجلس این قرارداد را تصویب کند ضمناً ایشانهم فرمایشاتشان را برای خارج از این مجلس و شاید بازهم برای ضبط در تاریخ ایراد فرمودند والا برای نتیجه گیری در این مجلس خود ایشان بهتر از بنده میداننند که راهش آن نبود. بهر حال نه در حکایاتی که از قدرت مرحوم کمپانی هند شرقی گفته شد نه در زرنگیهائی که از شرکتهای راه آهن در گران حساب کردن کرایه نفت رقیبان ذکر شد راه حل مثبتی وجود نداشت ضمن مخالفت با این قرارداد برای دیوان کشور ممالک متحده آمریکا ایراد کردند یعنی تلویحاً گفتند که ایشان از اعضاء عالیترین مرجع قضائی کشور متحده آمریکا بقوانین آن مملکت و تطبیق آن قوانین با موارد واردترند! آنها که در امور قضائی واردند معنای چنین ادعائی را خوب درک میکنند. حالا بفرض صحت کجای این مطلب راه حل است. بنده نه فقط در این ایرالد راه حلی ندیدم در نامهای هم که از دوست ایرانی مقیم آمریکا دریافت داشته بودند راه حلی نبود ولی چون قطعاً این دوست ایرانی مقیم آمریکا از مردمان مطلع بجریان و واقف بعلوم است خوب است یکی از دو وسیلهای که الساعه خواهم گفت فراهم فرمایند تا آنوقت بجای ۸۰ تن، ۹۰ تن از منافع را بدون چون و چرا و با ناز و افاده دریافت نیم یکی از این دو راه حل اینست که آنها ادعائی بخوانند که مخازن نفتی زیر زمینی ما یکجا با حفظ کلیه حقوق مالکیت بزیر اراضی یکی از ایالات متحده آمریکای شمالی منتقل گردد. اگر این کار مشکل است لااقل دوائی بدهند که کلیه معادن نفتی اطراف خلیج فارس خشک شود و فقط معادن ما باقی بماند. والا آخر چطور میشود که در خلیج فارس ما یا هر کس دیگری بتواند دو نفت شبیه را با دو قیمت متفاوت بفروشد. حالا شما هی بفرمائید در ترکیه فلان طرز قانون نوشتهاند در امریکا بفلان نسبت منفعت میدهند آقایان آخر این حقیقت بارز را که نمیشود فراموش کرد نفت ما در کنار خلیج فارس واقع است آری خلیج فارس با کلیه مشخصات و مختصات تحت الارضی و سطح الارضی نواحی اطراف این خلیج. (پورسرتیپ: و موقعیت جغرافیائی) منهم مثل هر ایرانی دیگر دلم میخواهد که با در نظر گرفتن سوابق خدماتی که ملت ایران نسبت بتمدن دنیا انجام دادهاست در مورد معامله نفت ما از منافعیکه از نفت سایرین دریافت میدارند صرفنظر کنند و تأسیسات خود را بالعوض بما واگذار کنند. انصافاً با توضیحات مفصلی که دوست عزیزمان جناب آقای خلعتبری در کمیسیون خاص نفت دادند باید اذعان کرد که دولت موضوع غرامت را شرافتمندانه حل کردهاست. آقایان با تمام احترامی که نسبت بجناب آقای حائری زاده دارم حالا که دیگر ملی شدن نفت فاتحه قرارداد ۱۹۳۳ را هم خواندهاست صحبت از اعتبار قرارداد دارسی بعد از قرارداد ۱۹۳۳ و بعد از ملی شدن نفت جدی بنظر نمیرسد. بعلاوه مگر پس از قرارداد ۱۹۳۳ تا ملی شدن نفت انقطاعی در وضع سیایس ایران حادث شده بود. همان مجلس و همان دولت در تشکیل مجلسها و دولتهای بعدی بترتی مؤثر بودهاند تا مجلسی که صنعت نفت را د ر سراسر کشور ملی اعلام کرد.
بعلاوه فرض کنیم قرارداد ۱۹۳۳ باطل، آیا واقعا میشود گفت چون در موقع ملی شدن مثلا یک ششم بیشتر از مدت قرارداد دارسی باقی نمانده بود و در انقضاء مدت هم قرار بود که تمام تأسیسات بایران تعلق گیرد پس پنج ششم کلیه تأسیساتی که به اعتبار قرارداد دارسی و بخیال اعتبار قرارداد ۳۳ شرکت سابق بوجود آوردهاست خودبخود در تاریخ ملی شدن بما تعلق خواهد گرفت درست مثل اینست که بگوئیم طفلی که ۱۸۰ هزار تومان دارائی دارد چون در سن ۱۸ سالگی اختیار تصرف در کلیه ۱۸۰ هزار تومان را خواهد داشت پس در سن ۷ سالگی تا میزان هفتاد هزار تومان میتواند در مال خود دخل و تصرف کند. بنظر من با وجود جزء الف ماده۴۱ که میگوید طرفهای این قرارداد متعهد میشوند که شرایط و مقررات این قرارداد را بر طبق اصول حسن نیت و صمیمیت متقابل اجرا نموده و هم عبارات و هم روح شرائط و مقررات مزبور را رعایت کنند دیگر اصولا احتیاجی بجزء ب ماده ۴۱ نیست. مفاد جزء ب ماده ۴۱ اینست که دولت این قرارداد را قبل از موعد یک طرفه فسخ نخواهد کرد. حالا یک مطلب باین سادگی را یک شال و کلاه اصولی پوشانیدهاند و به بازار آوردهاند و فریاد وا اصولا راه انداختهاند. میگویند با این ماده مجلس دوره هیجده میخواهد تا چهل سال حق قانونگذاری مجالس بعدی را هم سلب کند! باور بفرمائید ز لحاظ حقوقی بنده رابطهای بین تصویب این قرارداد با سلب حق قانونگذاری ادوار بعدی نمیبینم برای اینکه مطلب روشن شود توجه باین مثال بد نیست طبق یکی از اصول قانون اساسی امتیاز یا انحصار یابد بموجب قانون باشد ولی چون تصریح نشدهاست که امتیاز وانحصار فقط برای مدتی که از دوره مجلس تجاوز نکند معتبر خواهد بود. پس امتیاز یا انحصاری که یک مجلس برای مدتی بیش از دوره خود اعطا کند قانونی و معتبر است. و معنی تعیین چنین مدتی این نیست که مجلس این دوره بحقوق مجلسیان دورههای بعدی تجاوز کردهاست و همچنین قید مدت این معنی را نخواهد داشت که در هیچ حال و بهیچ قیمت مجالس بعدی حق وضع قانون مخالف این امتیاز را ندارند. بنظر بنده اصولا قید این جزء ماده ضرورتی نداشت و وجود و عدمش یکسان است تنها اثر عملی که بر ای این جزء «ب» میشود قائل شد اینست که خواسه که این اقدام دولت جزء اعمال مباشرت یا تصدی است و ربطی باعمال حکومت ندارد همینطور ایرادی که در خصوص ماده ۴۸ راجع باعتبار متن فارسی انگلیسی و اعتبار متن انگلیسی در مورد اختلاف ذکر میکنند آنقدرها مهم نیست و اگر کمی بدون احساسات و بیطرفانه فکر کنیم کاملا طبیعی است زیرا مذاکرات راجع به نفت بزبان انگلیسی جریان پیدا کرده و توافقی که منجر بنوشتن مواد شده بهمان زبان صورت گرفته و مواد هم بهمان زبان نوشته شدهاست.
یعنی متن اصلی انگلیسی بوده و متن فارسی ترجمه آن است بآقایان این متن فارسی رانمایندگان دولتی که مورد اعتماد مجلس است تهیه کرده- اند (صحیح است) اگر شما باینکه متن انگلیسی در مورد اختلاف میفرمائید معتبر باشد ایراد کنید معنی اش اینست که اینها بد ترجمه کرده باشند آنوقت چطور متوقعید که سایرین چنین ترسی را نداشته باشند. این یک قرارداد بین دول نیست که موضوع پرستیژ ما پیش میاید این یک قرارداد تجارتی است که بین دولت و یک عده تاجر از ملیتهای مختلف بسته شدهاست. و تقریباً در تمام مواردی که دولت با یک شرکت خارجی قرارداد میبندد قرارداد بزبان خارجی تنظیم میشود مگر قراردادی که دکتر مصدق با شرکتهای ایطالیائی و ژاپنی برای فروش نفت بسته بود بفارسی تنظیم شده بود و متن فارسی آن معتبر بود. مطلب دیگری که مخالفین حل نفت دستاوزی قرار دادهاند اینستکه چرا شرکتهای عضو کنسرسیوم هر یک طبق قانون کشور متبوع خود تشکیل شده- اند و این امر را کاپیتولاسیون میخوانند. البته مدتی است که رقص کلمات در ادبیات سیاسی ما رواج یافتهاست و دیگر کلمات آن معنای لغوی خود را ندارند حالا این رقص باصطلاحات حقوقی هم رسیدهاست. مثل اینستکه خوابهای تازهای برای مردم بیچاره میببینند و از استخوانهای پوسیده شرکتهای موهو. م و تأسیسات مدفون میخواهند برای ما اشباح هولناکی ایجاد کنند.
آقایان کاپیتولاسیون هم از همان مقوله کمپانی هند شرقی است فعالیت یک شخص حقیقی یا حقوقی در خارج از مملکت خود دلیل کاپیتولاسیون میشود همانطور که زندگی یک فرد فرانسوی در ایران دلیل کاپیتولاسیون نیست شرکتی هم که در فرانسه تأسیس شده باشد فعالیتش در ایران دلیل کاپیتولاسیون نخواهد بود. درخصوص اسم شرکت نفت انگلیس و ایران لیمبتد ایرادی شد. آقایان، شرکت نفت انگلیس و ایران از نظر ما بعنوان صاحب امتیاز قرارداد ۱۹۳۳ مردهاست ولی اگر ما امتیاز نفت خودمان را از شرکتی که طبق قوانین انگلستان تشکیل شدهاست گرفتیم شرکت مزبور اجباری نداشت که خود را منحل سازد و همانطور که دیدیم بفعالیت خود در سایر نقاط دنیا ادامه داد. پس این شرکت وجود دارد ولی بعنوان صاحب امتیاز نفت جنوب ایران و فعلا هم که با ما طرف معاملهاست از نظر ما شرکت جدیدی است که عنوان یکی از اعضاء کنسرسیوم را دارد (صحیح است). اما لقب «سابق» را که ما بشرکت مزبور دادیم هیچگاه عنوان قانونی نداشت و ما چون منکر امتیاز شده بودیم منکر وجود شرکت هم شدیم. ولی در عین حال هر چند تغییر نام برای شرکتی در بسیاری از نقاط دنیا بعناوین مختلف ریشه دوانیدهاست کار آسانی نیست. بنده هم از دولت تقاضا دارم که با مکاتبه و مذاکره ترتیبی بدهند که کلمه ایران از جزء عنوان شرکت برداشته شود. این مطلب شاید بمفت شرکت هم بیشتر باشد. آقایان اگر چه سهم ایران بابت این قرارداد از آنچه در روزهای ملی شدن نفت انتظار میرفت کمتر است و شاید پس از سه سال با حسابی که فعلا آقایان کارشناسان میکنند بروزی ۲۰۰ هزار لیره بجای روزی سیصد هزار لیره میرسد بمصداق مالا یدرک لکه لایترک کله و با توجه به ممکنات و شرائط روز و خطراتی که در صورت رد این قرارداد استقلال کشور ما را تهدید خواهد کرد با این قرارداد موافقم. من عقیده دارم برای خدمت به نسل موجود و نسلهای بعدی باید از منابع طبیعی مملکت بالاترین استفاده ممکن را نمود. (صحیح است) و چنین استفادهای را در (زیر زمین نگاهداشتن این منابع نمیدانم) نمیگویم: برای نهفتن چه سنگ و چه زر فقط میگویم اگر نگهداری منابع در زیر زمین خدمت است پس بالاترین خدمترا چنگیز و هلاکو باین کشور کردند چون بهیچیک از منابع زیرزمینی این کشور دست نزدند و بهر حال مسلماً نفتی استخراج و صادر نکردند من با این قرارداد موافقم زیرا با آن میتوان زنجیر فشار و فلاکتی را که بپای اقتصاد این کشور در اثر سیل اشتباهات عدهای که ادعای پیشوائی داشتند بسته شده بود باز کرد و بدورانی که متأسفانه بیلان آن جز تفرقه و فقر و مرگ چیزی نبود خاتمه داد.
آقایان من میدانم قیمتی که برای نفت ایران بما میدهند با قیمتی که از مصرف کنندگان آن در کوچههای پاریس یا جادههای هلند دریافت میشود تفاوت دارد آقایان منهم قبول دارم که اگر شرکتهای بزرگ حاضر میشدند برای فروش نفت ما بحق العمل مختصری قناعت کنند رفتارشان سخاوتمندانه میبود۰۰۰۰ ولی فعلا که آنها چنین سخائی ندارند بیائیم و خودمان در شهر تهران در مورد میوه و تره بار این نظر را عملی کنیم و ترتیبی بدهیم که قیمتی را که بابت این اجناس بتولید کنندگان آن عملا در میدان میپردازند از پنجاه درصد قیمتی که بدست مصرف کنندگان میرسد کمتر نباشد ۰بارک اله، احسنت)آقایان همانطور که عرض کردم در اثر اشتباهات مکرر از فرصتها استفاده نکردیم و ضمن تخریب قدرت اقتصادی خود آنقدر منتظر شدیم که طرف کمبود مصرف جاری خود را تأمین کرد آنوقت در وضعی که احتیاج ما و استغناء طرف محسوس بود اینقرارداد را بستیم حالا خدا پدرشان را بیامرزد که از پیشنهاد اول پائینتر نیامدند و اصلی را که از روز اول رد پیشنهاد گس- گلشائیان راجع به پنجاه پنجاه گفته بودند بصورت نسبتاً آبرومندانهای در این قرارداد تأمین کردند اگر از لحاظ اقتصادی نتوانستیم در بازار بین المللی آنچه را که آرزو داشتیم تحصیل کنیم ولی این کمبود را با دقت در مصرف این عواید میتوانیم و باید جبران کنیم. من نمیدانم چرا اشخاصی که بنام دلسوزی مردم با این قرارداد مخالفت میکنند فقط جنبه منفی و غیر عملی موضوع را در نظر میگیرند و بجنبه مثبت موضوع توجهی ندارند و حال آنکه جان مطلب در قسمت مثبت است. آقایان سه سال مردم نجیب این کشور بدون قید و شرط هر خطری را استقبال کردند و هر محرومیتی را تحمل نمودند با اینکه مراجع و محاکم بین المللی اساس حرف ما را تأیید کردند عملا نه فقط نتوانستیم با فروش نفت بر عایدات خود بیفزائیم بلکه مخارج کمرشکن دستگاه نفت هم سربار بقیه بدبختیهامان شد (احمد فرامرزی: سه میلیارد) حال بجای نوحه خوانی و ردیف کردن «اگرها» باید خودرا برای بالاترین استفاده از همین فرصت موجود مجهز کنیم.
باید دید چگونه میتوان طبق همین قرارداد بالاترین عایدی را برای مردم بدست آورد و از همه مهمتر باید او هم اکنن برای مصرف این عواید طرح یک تصفیه اساسی در دستگاههای مربوط دولتی ریخته شود (صحیح است) و موضوع با حرف و نطق و خطابه برگذار نگردد. آقایان کانونهای فساد کشور را دچار تشنج و اختلال دائم کردهاست زودتر وهر چه زودتر طریقه باری بهر جهت و دو دوزه بازی را که بنظر من مهمترین عامل بدبختیهای این کشور است باید با یک جهاد مردانه ریشه کن کرد (صحیح است) اما نه جهاد از نوعی که یکی از نزدیکان دولت راجع به وصول مالیات میگفت و شنیدم که خود او مبالغ هنگفتی از همین بابت بخزانه همین دولت کمتر نپرداختهاست: همه از دست غیر مینالند سعدی از دست خویشتن فریاد (پیراسته: اسم ببرید) بنده اینجا قصد اسم بردن را ندارم آقایان مردم بهمه حرفها و صحبتها بیعقیده شدهاند و باید انصاف داد که حق هم دارند فقط با عمل میتوان آنها را مطمئن و امیدوار ساخت باید عوامل فاسد را از دستگاه دولت و سازمان قضاوت دور کرد ولی باید دقت هم کرد که این تصفیه از روی اغراض بعمل نیامد و از لحاظ آنکه کارمندان یا قضات صحیه العمل حاضر بتسلیم در مقابل تقاضاهای خلاف مقررات بعضی نشدهاند مشمول تصفیه نگردند (صحیح است) (قنات- آبادی: تصفیه کنندهها کی باشند) همانهائیکه شما تعیین کنید این دست شماست. این تصفیه باید بمنظور نجات جوانان کشور از دامهائی که بر سر راه آنان گسترده شدهاست بعمل آید وما مهمترین منبع این مملکت و گرانبهاترین ثروت این مرز و بوم بدام تبلیغ افکار یأس آور نیبفتد و کشور از ثمره فعالیت آنان محروم نگردد تمام جوانان مملکت ما باید بدانند که ما اگر از لحاظ اقتصادی نتوانستیم آنچه را ه از ملی شدن نفت انتظار داشتیم دریافت کنیم از لحاظ سیاسی موفق شدیم ریشه شرکت سابق را بکنیم. ما نخواهیم گذاشت این ریزه خوانیها و تعزینه گردانیها و ترسیم هیوولای سیاسی شرکت سابق سابقه برای قدت سیاسی کنسرسیوم بشود. آقایان کنسرسیوم تاجری استکه بیش از قرارداد خود نه صریحاً نه ضمناً هیچوقت نباید حقی داشته باشد. اصولا عنوان کردن قدرت سیاسی، نفوذ سیاسی، مداخله سیاسی، برا ی کنسرسیوم خیانت بمملکت است (صحیح است) (درخشش: ماده ۲۹) (۸۷) (درخشش: بسیارخوب ۸۷) و بزرگترین خائن این کشور کسی خواهد بود که برای اولین بار بطور ضمنی بخواهد از لحاظ سیاسی برای کنسرسیوم قدرت نفوذ و یا مداخلهای در کار مملکت ما قائل شود من امیدوارم که با مراقبت مردان بیدار وهشیار این مملکت موفقیت سیاسی که از ملی شدن صنعت نفت بدست آمدهاست محفوظ خواهد ماند و با نعلهای وارونه کسی گمراه نخواهد شد. متأسفانه آقای نخست وزیر در این جلسه حضور ندارند آقایان وزراء بجناب آقای نخست وزیر بگوئید از همین ساعت باید در طرز خریدها و منهاقصههای کلان دولتی تجدید نظر اصولی بعمل آید (خرازی: از همین حالا کنانه آمده و مشغول است) کیسههای طمعی که برای بلعیدن عایدات بدست نیامده نفت دوخته شدهاست باید پاره شود وخیالهائیکه برای این آوی ناگرفته پخته شدهاست باطل گردد. (خرازی: کنانه کسی استکه طلا صادر کرد زمان اعلیحضرت فقید) (صحیح است). والا نه بر مرده بر زنده باید گرست. بجناب آقای نخست وزیر بگوئید بنظر من این قرارداد نفت را دولت شما باید فقط بمنزله یک رفع مانع تلقی کند نه اینکه انتظار داشته باشد که از افرادی تصویب این قرارداد درهای بهشت خودبخود بروی افراد این مملکت باز شود (صحیح است) بجناب آقای نخست وزیر بگویند از این قرارداد بجز برداشتن سنگی که جلوی راه ترقی ایران افتاده بود انتظار دیگری نداشته باشند. برداشتن سنگ برای راندن در جاده اصلاحات لازم است ولی هم ماشینهای سالم و هم رانندگان قوی لازم دارد (احسنت، آفرین).
رئیس- پیشنهادی رسیدهاست برای کفایت مذاکرات (شوشتری: بنده مخالفم) ولی بنده معتقدم یک مخالف دیگر هم هست آقایان موافقت فرمایند او هم صحبت خودش را بکند (صحیح است) بعد از او آنوقت پیشنهاد کفایت مذاکرات مطرح شود (صحیح است) آقای کاشانی. پیراسته- آقای کاشانی خلاصه بفرمائید.
کاشانی- باندازه کافی خلاصه شده بنام خداوند قادر متعال (مسعودی: احسنت). من اجازه صحبت خواستم تا وظیفه وجدانی خود را بنام یک فرد ایرانی علاقمند بعظمت و سرافرازی ایران انجام دهم (آفرین) و در این موقع که مجلس شورای ملی در شرایط حساس و تاریخی قراردارد با توجه به مسئولیت خطیری که در برابر نسل آینده و خاطر احساس میکنم بآنچه موجب رضای خدا و صلاح ملت ایران تشخیص میدهم عمل نمایم. مطلب و موضوعی که مطرح است یعنی تعیین سرنوشت منابع نفیت خوزستان و چگونگی استخراج و تصفیه و بهره برداری ار این گنج خداداد مطلبی نیست که مربوط و متعلق به یک شهر یا یک استان و حتی نسل حاضر مملکت باشد بلکه آینده و سعادت ملت و مملکت و نقشی که ملت ایران باید در جامعه آنها در آینده ایفا کند بستگی تام باین موضوع اساسی دارد و اگر کوچکترین غفلتی بشود ملت و مملکت زیان خواهد کرد اینکه آقایان نمایندگان محترم عنایت فرموده و اجازه دادند بنده هم مجال عرایض مطلبی که بینهایت بیان آنها را ضرور میدانم پیدا کنم نشانه اینست که نمایندگان وطنخواه مجلس شورای ملی تصمیم بجلوگیری از تقویت و تضییح حقوق ملت ایرانرا دارند. (ندارند) (قنات آبادی: درست نوشت) (تیمورتاش: معلوم شد خود آقا نوشته) خوب است برای اینکه آقایان متوجه باشند یک بار دیگر تکرار کنم نشانه این است که نمایندگان وطنخواه مجلس شورای ملی تصمیم بجلوگیری از تقویت و تضییع حقوق ملت ایرانرا دارند یا اینکه در بدو تشکیل دوره هجدهم قانونگذاری طبق قانون اساسی بکلام الله مجید سوگند یاد کردم که در مطالب و بیاناتیکه در طول مدت نمایندگی بالاخص میکنم مطالبی و تصمیماتیکه اتخاذ مینمایم همیشه خیر و صلاح ملت و مملکت و رضای خداوند بزرگ را در نظر بگیرم اکنون که بنا بوظیفه ملی مطالبی را عرض میکنم بار دیگر باین کلام الله مجید سوگند یاد میکنم مطالبی که عرض میکنم صرفاً برای دفاع از حیثیت و شرافت ملت ستمدیدیه ایست که نگران آینده خویش است و هیچگونه نظر و غرض شخصی ندارم و خدا را شاهد و گواه میگیرم که این مطلاب را برای خیر وصلاح وسعادت ملت عزیز ایران عرض میکنم که خود افتخار میکنم فردی از افراد همین ملت هستم.
انگیزه بیان این عرایض آثار ملالت آور گذشته که ناشی از اعمال خلاف مروت شرکت نفت موسوم بشرکت سهامی انگلیس و ایران است میباشد و توجه بهمین تجربه تلخح موجب شده اکنون که مملکت ما در آستانه وقوع یک حادثه مهم حیاتی است برای دفاع از حقوق خانوادههای گرسنه و افسرده که در نتیجه سی سال تسلط کمپانی انگلیس بر منابع بیکران نفت ایران در عین غنی بودن در نهایت ذلت و درماندگی مادی گذران میکند از همه جوانمردان و آزادگان مدد بطلبم و از خداوند بزرگ مسئلت مینمایم که در این لحظات بحرانی این ملت پریشان روزگار ستمکشیده را در کنف لطف خود حفظ فرماید. مطالبی که عرض میکنم مفصل است تناسب با اهمیت موضوع و مدت دارد زیرا برای مدت چهل سال یک قرارداد پیچ در پیچ و چند طرفهای را میخواهند حاکم بمنابع نفتی ایران بنمایند پس باید حق داد که برای جلوگیری از تضییع حقوق ملت ایران در ظرف چهل سال آنچه لازم مجاهدت و فداکاری است بعمل آید و هیچ شخص با انصاف و جوانمردی نمیتواند مانع از بیان مطالبی گردد که برای حفظ حقوق نیم قرن یک ملت کهنسال کمال ضرورت را دارند. عرایض بنده شامل یک مقدمهاست. قسمت ایرادات و دلایل و یک نتیجهاست. اینک مقدمه. اول باید بفلسفه ملی کردن صنایع نفت ایران توجه شود و بعد ببینیم آیا قراردادی که دولت تقدیم مجلس شورای ملی کرده نظر ملت ایرانرا از لحاظ علت غائی ملی کردن صنایع نفت خود مینماید یا نه مملکت ایران صنایع نفت خود را ملی کرد برای اینکه اولا با تسلط شرکت نفت انگلیس بر منابع نفتی خوزستان استقلال سیاسی نداشت زیرا دولت انگلیس که خود را صاحب سهم عمده شرکت نفت جنوب میدانست برای اینکه همیشه بتواند بدلخواه از منابع نفت ایران بهره برداری کند لازم وضرور میدانست که ترکیب دولت و حکومت ایران بنحوی باشد که منافع کمپانی حفظ شود. دولت انگلیس مصلحت کمپانی نفت را در این میدانست که تا ممکن است قوه قانونگذاری مملکت اقدار ملی نداشته باشد زیرا میترسید قوه مقننه ایران قانون و مقرراتی وضع کند که مضر بحال کمپانی نفت باشد و نتیجه منافع دولت امپراطوری انگلیس لطمهای بخورد پس دولت انگلیس و شرکت نفت همیشه خود را در چگونگی ترکیب دولت و حکومتها و تشکیل مجلسها ذیعلاقه میدانستند و سعی میکردند بعناوین مخلتف دوستان و ارادتمندان آنها تقویت و سررشته امور مملکتی را در دست داشته باشند و کسانیرا که احتمال میدادندبنحوی ازانحاء مانع تجاوزات کمپانی بشوند حتی المقدور از کرسیهای مؤثر برکنار و خانه- نشین و عنداللزوم تبعید وزندانی و غریب مرگ مینمودند. دولت انگلیس و شرکت نفت بخودش حق میداد که برا ی بهتر اسفاده کردن و بیشتر منفعت بردن مطابق میل خودش استاندار در خوزستان نگهدارد گرچه فی المثل همه قوای مسئول مملکت وجود چنین استاندار سرسپردهای را مضر بحال مملکت میدانستند. کمپانی نفت و در واقع دولت انگلیس حتی در تعیین رؤسای ژاندارمری و شهربانی و بخشداری مناطق نفت خیز اعمال نظر و قدرت میکرد و کسانی را ابقا مینمود که با بودن آنها منافع بیشتری بشرکت برسد اگر چه آنها از حدود قانون و شرف و وطندوستی هم عدول کنند دادستان، بازپرس، حکمران، رئیس شهربانی و ژاندارمری. برای رفه و رعایت حال مردم یعنی صاحبان منابع نفت بآنمنطقه فرستاده نمیشدند بلکه برای آسودگی خاطر و رضایت شرکت بصورت ابزارهای کار در اختیار کمپانی گذاشته میشدندو آنها هم که حاضر نمیشدند ابزار کار شرکت بشوند با یک تلگراف تعویض میشدند این رویه مغایر با استقلال سیاسی ما بود یعنی دولتی در داخل دولت ما در داخل خاک ما منافعی داشت (دکتر بینا: آقای کاشانی شرکت مرد) (مسعودی: ما اگر حرف نزنیم زودتر تمام میشود) و چون عایدات و پول و قدرت سیاسی خارجی با او بود همیشه و در تمام طول مدتی که انگلیسها بر منابع نفتی ایران تسلط داشتند برای حفظ و نگهداری منافعشان مانع از اعمال قدرت حکومت، ارتش، عدلیه و حتی قوه مقننه بودند مگر در مواردی که اعمال قدرت در جهت مخالف منافع کمانی نبود. من نمیخواهم موارد این دخالتها را یک یک شرح بدهم چون از احصاء و شمارش خارج است در همه شئون سیاسی و اجتماعی ما مداخله کردند و آنچه در بیان عرایضم مورد توجهاست منطق کمپانی در این مداخلات بود منطق آنها این بود که حفظ منافع کمپانی اقتضا دارد که فلان شخص استاندار و فلان کس رئیس ژاندارمری و دادستان و یا رئیس اداره کار خوزستان باشد دولت و کمپانی انگلیس در تمام مدت تسلط بمنابع نفتی بخود حق میدادند در تعیین مسئولین انتظامی اعم از لشکری و ژاندارمری و شهربنی منطقه خوزستان مخصوصاً مستقیم وغیر مستقیم مداخله بکنند چون این اعمال را لازمه پیشرفت کار کمپانی و تأمین منافع شرکت میدانستند این عمل یعنی دخالت دولت انگلیس در حاکمیت ملی و مملکت داری ایران بود حالا نزدیک به نیم قرن در تحت این عنوان و باین منطق چه بلاها بسر ملت ستمکشیده ایران آوردند باشد برای بعد، مقصود عرض بنده در این مورد بیان علت العلل ملی کردن صنایع نفت است. علت دوم که ملت ایرانرا ناگزیر از ملی ساختن صنایع نفت خود نمود عدم استقلال اقتصادی بود همه میدانیم که رقم عمده صادرات کشور ما مواد نفتی است و ملت ایران با استفاده از عایدات نفت میبایست مملکت را صنعتی کند و کشاورزی را تعمیم و توسعه دهد.
موجبات بهبود زندگی و رفع فقر را فراهم سازد ولی متأسفانه این عایدات در دست دولت انگلیس متمرکز بود و ما اسیر اقتصادی انگلیس بودیم یعنی هر کالای بنجل و هر قراضهای داشتند از محل عواید نفت که در بانک لندن متمرکز بود بما میفروشندو با همان عایدات ناچیز که ما داشتیم، در دست خود نگهمداشتند با ما تجارت میکردند و ایران بازار کالای بنجل انگلیس و کشورهای تحت الحمایه و مستعمره گروه استرلینگ بود و کمتر میتوانست در راه انجام مقاصد ملی خود آزادی اقتصادی داشته باشد حتی بمحض اینکه در جریان ملی ساختن صنایع نفت منافع کمپانی نفت در ایران بخطر افتاد بر خلاف همه قواعد و رسوم بانکی جلوی استفاده از موجودیهای لیره ایرانرا گرفتند و بما ثابت کردند که ما حق نداریم از پول خود از موجودی خود برای رفع حاجات خود استفاده کنیم چون استقلال اقتصادی نداریم این عدم استقلال اقتصادی میبایست یکروز از بین برود و ملت ایران تصمیم گرفت با ملی کردن صنایع نفت خود را از چنگال بانک لندن نجات دهد و آزادی عمل داشته باشد. سوم: فقر و فاقه مردم و لزوم رفورمهای اجتماعی و عدم تکافوی عایدات غیر عادلانه نفت جنوب برای آباد ساختن و سعادتمند نمودن مردم سبب شد که ملت ایران برای بدست آوردن عواید بیشتر تلاش کند و تنها راه استفاده واقعی از منافع نفت این بود که ملت ایران دخالت اجنبی و انتفاع بیگانه را از این ذخیره خدادادی قطع کند تا بتواند عایدات حقیقی خود را بدست آورد در نتیجه سعادت و خو شبختی را جایگزین فقر و مسکنت نماید بهمین علت ملت ایران صنایع نفت خود را ملی کرد تا آنعایداتی که بسبب نیرومندی بحریه انگلیس و قدرت بخشیدن بدستگاهخ انتلیجنت سرویس بریتانیا میشد صرف نیرومندی ملت ایران گردد. ما هر وقت گونههای زرد وچهرههای پژمرده کودکان ایرانی را میدیدیم، وضع زنگانی ملالت بار پدران و مادران بینوای این کودکان پژمرده را مشاهده میکردیم و هر وقت بچههای لخت و برهنه که با وش سرشار بر اثر فقر و مسکنت و الدین خود بروی زباله کنار کوچهها و بیغولهها و زاغهها لول میزنند از نظر میگذراندیم از صمیم قلب بغاصبین حقوق ملت ایران لعنت میفرستادیم واز خداوند مسئلت مینمودیم کاخ ظلم و ستم این سهامداران بی- مروت را روی هم بریزد چون آبادی خانه افراد ملت ایران را در خرابی این خانه ظلم و ستم تشخیص داده بودیم.
اشتباه نشود ملت ایران با هیچ ملت و دولتی دشمنی و خصومت شخصی نداشته و ندارد این اعمال دولتهاست که ما را بدوستی یا دشمنی با آنها برمیانگیزد وقتی ما میبینیم کمپانی نفت و دولتهای تحت الحمایه اش نمیخواهند و نمیگذارند سرتاسر خاک خوزستان در کنار رودخانه کارون روی آبادی ببیند و کشاورزی در خوزستان آنطور که شایسته آنخط زرخیز است رونق پیدا کند تا مردم از بیکاری و ناچاری یا مزد کم بعملگی شرکت نفت تن دربدهند. اگر آنعاملی که موجب ویرانی خوزستان است از بین ببریم بملت ایران عموماً و بخوزستانیها خصوصاً خیانت کردهایم ما تشخیص دادیم که منافع کمپانی نفت جنوب و منافع برزگران و کشاورزان خوزستان در جهت مخالف یکدیگر قرار دارد باین معنی که کشاورز خوزستان منفعتش و صلاح خود و کشورش در این است که بتواند با در نظر گرفتن ترقیات کشاورزی دنیا حداکثر محصول ممکن را از زمین خود ببرد تا خوشبخت و سعادتمند باشد برای ابناء وطن خود محصولات مورد احتیاج فراهم کند و برای صدور الا و امکان وارد کردن ماشینهای صنعتی ارز تهیه نماید اما منافع کمپانی درست در جهت مخالف این فکر بود کمپانی میخواست در سراسر خوزستان هیچ منبع عایدی دیگری برای مردم وجود نداشته باشد تا مردم مستأصل و ناچار باشند و حاضر بشوند با روزی ۲۰و۳۰و۴۰ ریال در تأسیسات نفتی عملگی کنند. اگر کشاورزی خوزستان آنطور که شایستهاست ترقی کند مزد کارگر ساده در تأسیسات نفتی حداقل به یکصد و پنجاه ریال در روز ترقی خواهد کرد و با ترقی کشاورزی بهمین نسبت مزد هم رو بترقی خواهد بود و در اینصورت هزینه استخراج و تصفیه نصف بیشتر و در نتیجه کمپانی نفت کمتر منفعت میبرد اما میخواهیم ببینیم کشاورزان و خانوادههای بی پشت و پناه خوزستان موفق شدند منافع و مصالح خود را پیش ببرند یا کمپانی نفت البته چون وزیر و استاندار و رئیس کشاورزی و رئیس ژاندارمری و بخشداری همه به خواست قدرت مرکز نگاه میکردند و بهمین دلیل خوزستان با همه استعداد زارعتی که دارد در تمام طول مدت استقرار انگلیسها در منابع نفتی از لحاظ کشاورزی بهیچوجه جلو نرفت چون کمپانی عمله مفت لازم داشت. همه میگویند فرهنگ را توسعه دهید همه میگوید تا مردم سواد پیدا نکنند نمیتوانند در سرنوشت خود آنطور که شایستهاست دخالت کنند همه میگویند بهداشت در سرتاسر ایران وجود ندارد و مردم از بی دوائی و بیدرمانی جان میدهند. ولی همه این اصلاحات احتیاج به بودجه دارد احتیاج به پول و عایدات دارد اگر هم وضع این است که میبینیم برای همین است که عایدات ما را کشور دیگری میخورد ومقدار ناچیزی هم که بما میدادند قسمت عمده اش لکوموتیو قراضه و ماشین آلات بیمصرف ابوابجمع میکردند. برای توسعه فرهنگ و تعمیم بهداشت عمومی عایدات لازم است و این عایدات هم قسمت اعظمش در دست اجنبی بود ما از نظر مالی و عایدات مملکتی وقتی فقیر باشیم نمیتوانیم فرهنگ و بهداشت عمومی را مثل کشورهای غنی توسعه دهیم و بهمین علت ملت ایران صنایع نفت را ملی کرد تا عایداتی که سبب تقویت بنیه مالی یک کشر اجنبی میشود موجب نیرومند شدن خود ملت ایران گردد. اینها بطور اجمال و خلاصه علل اقدام ملت ایران به ملی کردن صنایع نفت بود. حالا میخواهیم ببینیم با قراردادی که دولت حاضر تقدیم مجلس شورای ملی کرد این خواستهای ملت ایران عملی شدهاست یا نه؟ اگر آنچه موجب ملی کردن صنایع نفت شد در قرارداد تقدیمی بمجلس محفوظ شده باشد که حرفی نیست ولی با کمال صراحت باید گفت این منطقی که برای دخالت در امور مملکت ایران به بیگانگان مستمسک میداد وجود منافع کمپانیهای آنها بود که اکنون هم با ایجاد منافع برای کمپانیها ی متعدد بهمان منطق مستمسک خواهد شد یعنی دهیچ دلیل با توجه بتجربیات گذشته وجود ندارد که چنین دخالتهائی نشود. مگر قرارداد ۱۹۳۳ را با دولت انگلیس بسته بودند، خیر، آنهم با کمپانی نفت انگلیس و ایران بود طرف ما یک کمپانی ظاهراً تجارتی بود ولی عملا مملکت ما دستخوش هوی و هوس دولت انگلستان و همیشه تحت فشار این سیاست استعماری بود بطوریکه حتی جناب آقای دکتر امینی وزیر دارائی طی نطق خود که عیناً نقل مینمایم (کوشش ما این بودهاست که عظمت مفهوم این مبارزه و قدرت اراده ملت ایران را به نمایندگان کمپانیهای بین المللی تفهیم کنیم ما صریحاًُ بنمایندگان کمپانیهای بین المللی گوشزد کردهایم که ملت ایران از مداخلات بی رویه عمال کمپانی سابق در امور سیاسی و ملی خود در رنج و عذاب بود و برای رهائی از چنگال این تجاوزات قیام کرد و با خلع ید از کمپانی سابق نفت ریشههای اسارت سیاسی را از حکومت ایران قطع کرد) ملاحظه میفرمائی آقای وزیر دارائی صراحتاًُ تصدیق مداخلات عمال کمپانی سابق را در امور سیاسی و ملی ما نموده و اینکه ملت ایران در رنج و عذاب بود یادآوری کردهاند و البته هیچ ایرانی نیمتواند منکر این محسوسات باشد. من ناگزیرم توجه نمایندگان محترم را به منطق مداخله کمپانی سابق و دولت انگلیس در شئون سیاسی و ملی ایران جلب کنم منطق دولت انگلیس منطق تأمین منفعت بیشتر از منابع نفتی و دفع ضرر بود اگر چه آن جلب منفعت موجب ضرر ملت ایران و آندفع ضرر سبب سلب منافع کمپانیهائی در خاک کشور دیگری منافع داشته باشند محال است که مداخله نکنند.
این منافع هم شامل منافع تجارتی است و هم شام منافعی است که دولتهای مربوطه کمپانیها از نظر سیاسی و اقتصادی در خاک کشور دیگر جستجو میکنند. روزیکه قرارداد ۱۹۳۳ را امضاء کردند شاید باور نمیکردند که قرارداد اسارت ملت ایرانست و با آن قرارداد اجازه دخالت اجنبی در امور مملکت ایران داده میشود ولی دخالت اجنبی از آثار مستقیم و قهری اینگونه قراردادهاست که در خاک کشور برای کمپانیهای بیگانه منافع و تسلطی قائل شود و مهمترین نمونه بارز دخالت انگلیسها از طریق کمپانی نفت در وقایع شهریور ۱۳۲۰ مشاهده گردید یعنی ملتی که از شمال وجنوب باو شبیخون زدند و قتی خواست از محصول وطن خود برای بکار انداختن وسائل نقیله موتوری ودفاع از خاک و خانه خود، استفاده کند دید که اجازه تحویل بنزین در اختیار دولت متجاوز است از این بالاتر نمونهای برای عدم استقلال سیاسی نمیتوان پیدا کرد و علتش این بود که شرکت سابق نفت متصدی بود و ما ناظر در قرارداد فعلی هم که مطرح است با ز کمپانیهای بگانه متعددی اند و ما ناظر و برای اینکه جای ابهامی باقی نماند عین جزء (ز) (وجزئ ح) از ماده ۴ قرارداد را در باب نظارت دولت ایران نقل مینمایم. جزئ (ز) ((شرکتهای عامل تسهیلات مشروحه ذیل را برای ایران و شرکت ملی نفت ایران فراهم خواهند آورد تا ایران و شرکت ملی نفت ایران بتوانند نظارت لازم در عملیات شرکتهای عامل بکار برد و اطمینان حاصل کنند که شرکتهای عامل تعهداتی را که طبق جزء (و) این ماده بر عهده دارند انجام میدهند جزء (ح) ماده ۴ (نظارتی که در جزء (ز) این ماده مقرر شده بشرط رعایت مقررات ذیل اعمال خواهد گردید بند ۱ اعمال نظارت بصورتی خواهد بود که مانع پیشرفت یا موجب بطوء جریان عملیات شرکتهای عامل نشود و یا اثر سوء دراین عملیات ببخشد) این جزءهائی بود که نظارت مشروط دولت ایران را میرساند حالا جزء (ط) از ماده ۴ که تصدی شرکتهای عامل را میرساند (جزء ط، شرکتهای عامل بشرط رعایت مقررات جزءهای (و) و (ز) حق تصدی و اداره کامل و مؤثر و تعیین نحوه کلیه عملیات خود را خواهند داشت). بنده علت اینکه این مطالب را طی مقدمه عرض میکنم برای اینست که علت دخالت کمپانی سابق در شئون سیاسی و ملیت ملی مملکت ایرن همین مسئله تصدی و تسلط نامحدود او بود، در منابع و تأسیسات نفتی بود و حالا هم بهیچوجه آنمنطق مداخله از بین نخواهد رفت، منفعت آنروز کمپانی اقتضا میکرد در شئون سیاسی مملکت ما مداخله نامشروع کند امروز هم وقتی ما منفعتی برای کمپانیهای خارجی در خاک خودمان قائل بشویم و تما م منابع و تأسیسات را بطور نامحدود و بدون قید و شرط بدست نها بدهیم و فقط خودمان حق نظارت آنهم مشروط داشته باشیم امکان جلوگیری از مداخلات نخواهد بود چون مداخله نتیجه قهری وغیر قابل اجتناب ایجاد وجود منفعت برای خارجی در خاک کشور ما است و سپردن عملیات تصدی صنایع نفت باجنبی برخلاف اصل ملی شدن صنایع نفت است زیرا ما بموجب قرارداد باطل الاصل ۱۹۳۳ حق نظارت داشتیم و ماده ۱۴ همانقرارداد این حق را تأمین کرده بود ولی ملت ایران قیام نکرد. متحمل محرومیت نشد. کشته و قربانی نداد که یک نظارت را بنظارت نوع دیگر تبدیل کند بلکه مقصود این بودکه ریشه منفعت اجنبی در خاک ایرن خشک شود تا باین بهانه استقلال سیاسی مملکت تحت الشعاع منافع بیگانگان قرار نگیرد و این فق میسر است که ما فروشنده باشیم و آنها خریدار (مسعودی: صحیح است) نه اینکه آنها متصدی و مسلط به منابع و تأسیسات نفتی ما باشند و ما ناظر و سهم بگیر آنهم ناظر مشروط (کریمی: آقای مسعودی اقلا شما صحیح است نگوئید) (مسعودی:این صحیح است غیر از آن است) اینم منطق کمپانی سابق نفت برای مداخله در امور مملکت ایران فقط و فقط با خلع ید از منافع نفتی از بین رفت والا مادام که آنها منفعت در خاک ما داشتند مداخله هم میکردند حالا هم اگر واقعاً عاقدین قرارداد دخالت کمپانی سابق را در شئون سیاسی و ملی نمیپسندند و خلاف استقلال سیاسی ایران میشناسند باید آن منطق مداخله را بکمپانیهای طرف قرارداد ندهند والا از گذشته متأسف بودن و راه تأسف را برای آینده باز کردن دور از سیاست و تغییر است. این بود منطق شرکت سابق که حالا همان منطق را همانشرکت باضافه چندین شرکت دیگر تا چهل سال بعد اعمال خواهد کرد و اما آنچه عاقدین قرارداد باید بدانند اینست که با هیچ قانون و مقررات و قراردادی هم نمیشود منطق ملت ایرانرا از ملی شدن صنایع نفت در سراسر کشور تغییر داد و با کمال افتخار و سرافرازی باید عرض کنم منطقش که ملت ایران برای ملی کردن صنایع نفت خود داشت عوض نشده و تغییر نکرده و نخواهد کرد آنروز ما استقلال سیاسی میخواستیم حالا هم میخواهیم. آنروز از اسارت اقتصادی بیگانه جانمان بلب رسیده بودو زنجیر اسارت اقتصادی را پاره کردیم حالا هم نمیگذاریم باسارت اقتصادی بیگانه درآئیم. آنروز برای جلوگیری از توسعه فقر ومبارزه با پریشانی و مسکنت و در حقیقت برای جلوگیری از سیل بنیان کنی که مذهب مقدس ما و خاک ون ما و موجودیت و استقلال ایران را تهدید میکرد خواستیم درآمد حقیقی خود را و این پولی را که برای دیگران کاخ ظلم و ستم فراهم ساخته برای کشاورزان و دهقانان و کارگران و بیکاران ایرانی عدالت اجتماعی بوجود آورد.
- تعیین موقع و دستور جلسه بعد ، ختم جلسه
(۳- تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه.)
رئیس- تأمل بفرمائید آقای کاشانی یک پیشنهادی رسیده برای اینکه جلسات صبح وعصر باشد امروز که شب اربعین است و مقتضی نیست که عصر جلسه بشود روز سه شنبه اگر مورد لزوم پیدا کرد رأی میگیرم. جلسه را فعلا ختم میکنیم دنباله فرمایشات آقای کاشانی میماند برای جلسه بعد روز سه شنبه ساعت هشت و نیم صبح آقایان توجه بفرمائید که سر ساعت تشریف بیاورید. (مجلس یکساعت بعد از ظهر ختم شد).
رئیس مجلس شورای ملی – رضا حکمت.