حافظ (غزلیات)/مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست
نسخهٔ تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۰۸ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | حافظ (غزلیات) (مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست) از حافظ |
' |
مَطَلَب طاعت و پیمان و صَلاح از منِ مست که به پیمانهکِشی شُهره شدم روز اَلَست من هماندَم که وضو ساختم از چشمهی عشق چارتکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست مِی بده تا دهمت آگهی از سَرّ قضا که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست کمر کوه کم است از کمر مور این جا ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست! بجز آن نرگس مستانه که چشمش مَرِساد زیر این طارُم فیروزه کسی خوش ننشست جان فدای دهنش باد که در باغ نظر چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد یعنی از وصل تواَش نیست بجز باد به دست