فخرالدین عراقی (غزلیات)/از دل و جان عاشق زار توام
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (از دل و جان عاشق زار توام) از فخرالدین عراقی |
' |
از دل و جان عاشق زار توام کشتهی اندوه و تیمار توام آشتی کن بامن، آزرمم بدار، من نه مرد جنگ و آزار توام گر گناهی کردهام بر من مگیر عفو کن، من خود گرفتار توام شاید ار یکدم غم کارم خوری چون که من پیوسته غمخوار توام حال من میپرس گه گاهی به لطف چون که من رنجور و بیمار توام چون عراقی نیستم فارغ ز تو روز و شب جویای دیدار توام