فخرالدین عراقی (غزلیات)/ای دل و جان عاشقان شیفتهی لقای تو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (ای دل و جان عاشقان شیفتهی لقای تو) از فخرالدین عراقی |
' |
ای دل و جان عاشقان شیفتهی لقای تو سرمهی چشم خسروان خاک در سرای تو مرهم جان خستگان لعل حیات بخش تو دام دل شکستگان طرهی دلربای تو در سر زلف و خال تو رفت دل همه جهان کیست که نیست در جهان عاشق و مبتلای تو؟ دست تهی به درگهت آمدهام امیدوار لطف کن ار چه نیستم در خور مرحبای تو آینهی دل مرا روشنیی ده از نظر بو که ببینم اندر او طلعت دلگشای تو جام جهان نمای من روی طرب فزای توست گر چه حقیقت من است جام جهان نمای تو آرزوی من از جهان دیدن روی توست و بس رو بنما، که سوختم از آرزوی لقای تو کام دلم ز لب بده، وعدهی بیشتر مده زان که وفا نمیکند عمر من و وفای تو نیست عجب اگر شود زنده عراقی از لبت کاب حیات میچکد از لب جان فزای تو