فخرالدین عراقی (غزلیات)/ای راحت روح هر شکسته
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (ای راحت روح هر شکسته) از فخرالدین عراقی |
' |
ای راحت روح هر شکسته بخشای به لطف بر شکسته بر جان من شکسته رحم آر کاشکستهترم ز هر شکسته پیوسته ز غم شکسته بودم این لحظه شدم بتر شکسته ای بار غمت شکسته پشتم تو رخ ز شکسته برشکسته بر سنگ مزن تو سینهی ما بیقدر شود گهر شکسته ای تیر غمت رسیده بر دل پیکان تو در جگر شکسته بی لطف تو کی درست گردد؟ جانا دل من به سر شکسته آمد به درت ندیده رویت زان شد دل من مگر شکسته در کوی تو جان سپرد دگر بار آن مرغک بال و پر شکسته دل بندهی توست در همه حال گر غمزده است و گر شکسته