فخرالدین عراقی (غزلیات)/نگارا، گر چه از ما برشکستی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (نگارا، گر چه از ما برشکستی) از فخرالدین عراقی |
' |
نگارا، گر چه از ما برشکستی ز جانت بندهام، هر جا که هستی ربودی دل ز من، چون رخ نمودی شکستی پشت من، چون برشکستی چرا پیوستی، ای جان، با دل من؟ چو آخر دست، از من میگسستی ز نوش لب چو مرهم میندادی ز نیش لب چرا جانم بخستی؟ ز بهر کشتنم صد حیله کردی چو خونم ریختی فارغ نشستی اگر چه یافتی از کشتنم رنج ز محنتهای من، باری، برستی مرا کشتی، به طنز آنگاه گویی: عراقی، از کف من نیک جستی!