فخرالدین عراقی (غزلیات)/ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟) از فخرالدین عراقی |
' |
ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟ شیفتهی تو انس و جان، انس روان کیستی؟ مهر ز من گسستهای، با دگری نشستهای رنج ز من شکستهای، راحت جان کیستی؟ چون ز من جدا نهای، چیست که آشنا نهای؟ یک دم از آن ما نهای، آخر از آن کیستی؟ نز تو به من رسد اثر، نه به رخت کنم نظر از تو دو کون بیخبر، پس تو عیان کیستی؟ صید دلم به دام تو، توسن چرخ رام تو ای دو جهان غلام تو، جان و جهان کیستی؟ یافتمی به روز و شب از لب لعل تو رطب هیچ ندانم از دو لب شهد فشان کیستی؟ بر سر کویت چون سگان هر سحری کنم فغان هیچ نگویی: ای فلان، تو ز سگان کیستی؟