فخرالدین عراقی (غزلیات)/سر عشقت کس تواند گفت؟ نی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (سر عشقت کس تواند گفت؟ نی) از فخرالدین عراقی |
' |
سر عشقت کس تواند گفت؟ نی در وصفت کس تواند سفت؟ نی دیدهی هر کس به جاروب مژه خاک درگاهت تواند رفت؟ نی از گلستان جمال دلگشات هیچ بیدل را گلی بشکفت؟ نی آفتابا، در هوایت ذرهام آفتاب از ذره رخ بنهفت؟ نی حلقه بر در میزدم، گفتی: درآی اندر آن بودم که غیرت گفت: نی آخر این بخت مرا بیداریی هیچ کس را بخت چندین خفت؟ نی از برای تو عراقی طاق شد از همه خوبان و با تو جفت نی