اوحدی مراغهای (غزلیات)/دیگر آن حلقه و آن دانهی در در گوشت
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (دیگر آن حلقه و آن دانهی در در گوشت) از اوحدی مراغهای |
' |
دیگر آن حلقه و آن دانهی در در گوشت که ببیند، که نبخشد دل و دین و هوشت؟ پای بر گردن گردون نهم از روی شرف گر چو زلف تو شبی سر بنهم بر دوشت طوطی چرب زبان، با همه شیرین سخنی دم نیارد که زند پیش لب خاموشت شهر پر شور شد از پستهی شکر پاشت دهر پر فتنه شد از سنبل نسرین پوشت ای بسا! نیش کزان غمزه فروشد به دلم خود به کامی نرسید از دهن چون نوشت دارم اندیشه که: یک بوسه بخواهم ز لبت باز میترسم از آن خوی ملامت کوشت سخن اوحدی، از خود همه مرواریدست هیچ شک نیست که: بیزر نرود در گوشت