اوحدی مراغهای (غزلیات)/بیا، که دیدن رویت مبارکست صباح
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (بیا، که دیدن رویت مبارکست صباح) از اوحدی مراغهای |
' |
بیا، که دیدن رویت مبارکست صباح بیا، که زنده به بوی تو میشوند ارواح تویی، که وصل تو هر درد را بود درمان تویی، که نام تو هر بند را بود مفتاح فروغ روی تو بر جان چنان تجلی کرد که بر سواد شب تیره پرتو مصباح به راستی که: نظیرت کجا به دست آرد؟ هزار سال گر افاق طی کند سیاح من از شریعت عشق تو دارم این فتوی که: می پرستی و رندی و عاشقیست مباح صلاح ما همه در گوشهی خراباتست چرا ملامت ما میکنند اهل صلاح؟ سزد که: خار خورند از رخ تو گل رویان که بلبلیست ترا همچو اوحدی مداح