اوحدی مراغهای (غزلیات)/چشم دولت را اگر زین به نظر هستی به من
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (چشم دولت را اگر زین به نظر هستی به من) از اوحدی مراغهای |
' |
چشم دولت را اگر زین به نظر هستی به من آن فراق اندیش روزی باز پیوستی به من همچو ماهی صید آن ماهم، که روزی بیست بار زلف چون دامش در اندازد همی شستی به من گر سر زلفش به دست من رسیدی گاه گاه کی رسیدی محنت ایام را دستی به من؟ گفتمش روزی که: از وصل تو کی من برخورم؟ گفت: با چندین بلندی کی رسد پستی به من؟ گر مجالی بودی اندر خانهی وصلش مرا پرتوی از روزن مهرش فرو جستی به من ورنه چشم مست او را زلف او یار آمدی این خرابی کی رسیدی از چنان مستی به من؟ اوحدی بیمهرش ار بودی زمانی، کافرم گر به مسمار وفاقش چرخ بر بستی بمن