اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/او شوی چو خود را تو از میانه بر گیری

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۱۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (او شوی چو خود را تو از میانه بر گیری)
از اوحدی مراغه‌ای
'


او شوی چو خود را تو از میانه بر گیری در بها بیفزایی، تا بهانه بر گیری سنگ و شانه‌ای باید تا ز پا و سر گویی پا و سر چو گم گردد سنگ و شانه برگیری گر مقیم درگاهی خاک شو، که در ساعت گردنت زند گر سر ز آستانه برگیری دام شرک را دانه جز تو کس نمی‌بینم گر ز دام در خوفی دم ز دانه برگیری در سلوک این منهج گر به صدق می‌کوشی تا ز راه دربندی دل ز خانه برگیری گر چوما نه بی‌برگی ساغری بیاشامی هم چمان برون آیی، هم چمانه برگیری اوحدی، خطا باشد قول جز درین پرده گر صواب می‌جویی این ترانه برگیری